سامانه اطلاع رسانی کارگاه های روان شناسی و مشاوره در تهران



1-     کمالگرایی-

یکی از مهم‌ترین موانع خودشکوفایی ، کمالگرایی است. خودشکوفایی با کمال‌گرایی رابطه عکس دارد و متضاد خودشکوفایی است.  

کمال‌گرایی در دوران اولیه زندگی کودک، شکل می‌گیرد. وقتی والدین کودک خود را قدرت طلب می‌دانند، از کودک انتظار کمال‌گرایی دارند. درست همان انتظاری که از خود دارند، این‌گونه معیارهای انعطاف‌ناپذیر از والدین به کودکان منتقل شده و به بخشی از معیارهای درونی کودک تبدیل می‌شود. این‌گونه برتری‌طلبی و اقتدارطلبی بسیار سریع در درون فرد رشد می‌کند و یک دایرهای بسته و غیر قابل گریز، شکل می‌گیرد که در آن فرد به دنبال کمال‌گرایی است تا احساس بی‌کفایتی را در خود از بین ببرد.

2- قدرت و خودشکوفایی

قدرت‌طلبی، محدودیت‌های موجود در دنیای واقعی را نادیده می‌گیرد. قدرت‌طلبی از یک سطح ابتدایی ساختار شخصیتی ناشی می‌شود. در روابط درونی بین سطح اشتیاق و سطح واقعی موفقیت، جنبه‌های ناخوشایندی وجود دارد و به احتمال زیاد باعث نومیدی و به‌طورکلی متوقف شدن تلاش‌های جهت‌دار می‌شود. بنابراین کمال‌گرایی روان رنجورانه» با قدرت‌طلبی سازگار است. کمال‌گرایی اصل خود تخریبی را در بطن تعریف خود دارد. چون اهداف را غیرقابل دسترسی می‌داند. این‌گونه کمال‌گرایی، جای موفقیت‌های واقع‌بینانه و خودشکوفایی را می‌گیرد. از این‌که کمال‌گرایی به‌طورکلی امکان ء شدن را از بین می‌برد، احساس بی‌کفایتی در عمل، با شکست‌های پی‌درپی تقویت می‌شود و حس برتری بودن به‌این‌ترتیب در جهت خدشه‌دار کردن نفس، فعال می‌شود و عوامل رسیدن به خودشکوفایی را از بین می‌برد.

3-الگوهای که جز موانع خودشکوفایی هستند

الگویی که خلاقیت را خدشه‌دار می‌کند و جزء موانع خودشکوفایی حساب می‌شود، این است که شخصی اقتدارطلب، خود را از طریق نابود کردن آن چه به پایان رسانده است و از طریق دوباره آغاز کردن» کنترل می‌کند. نابودی کار نیمه‌تمام، بر اساس ارزیابی دقیق انجام نمی‌شود، بلکه از روی عادت و به طور غیرمنطقی صورت می‌گیرد. کمال‌گرایی باعث می‌شود، شخصی از فرصت‌های واقعی و فوری برای پایان رساندن یک کار خلاق، روی‌گردان شود و خودشکوفایی را به تعویق بیندازد. یادمان نرود که خودشکوفایی یکی از مهمترین مولفه‌های 

بهداشت روان می‌باشد.

وقتی استفاده از تعطیلات میسر می‌شود و شخصی چند هفته فرصت برای تعطیلات دارد، فرد کمال‌گرا، اغلب برای خود، کارهای پراکنده و بی‌اهمیت یا غیرمنطقی که تمام زمان تعطیلاتش را پر می‌کند دست‌وپا می‌کند و مانع از ارزیابی توانایی‌های واقعی خود می‌شود. فرد کمال‌گرا نمی‌تواند افشا شدن کمبودها و نقاط ضعف خود را تحمل کند. او از خودشناسی و خودشکوفایی اجتناب نماید. مقاومت در مقابل خودشناسی به شدت توانایی خلاقی را خدشه‌دار می‌کند. ذخایر غنی دیده‌های خلاق در اعماق روح نهفته‌اند و ترس درونی از دسترسی بلامانع به این منبع مستعد و نبوغ شخصی، قدرت‌های شخصی را کاهش می‌دهد. ترس از شکست نیز یکی در از موانع خودشکوفایی است

4-    غریزه و خودشکوفایی

منطق در واقع به فرایندهای هشیار توجیه عملی کمک می‌کند، اما کمک‌های ناهشیار به آنچه برای خلق حیاتی است و ما اغلب آن را غریزه» می‌نامیم، بسیار متعدد و مهم هستند. هر کس دسترسی نسبتاً سریع به تفکری که منطقی است نداشته باشد، در تلاش‌های خلاق از یک امتیاز بزرگ محروم است. خصوصیات کشف نشده‌ی نفس در اعماق وجود نهفته‌اند و هرکس از روی عادت از خودشناسی روی‌گردان باشد، خود را از این خصوصیات مهم و فرصت‌هایی که برای خود شکوفایی وجود دارد، محروم می‌کند.

5-افراد قدرت‌طلب

افراد اقتدارطلب هر چیز را که از فرد دیگری ناشی می‌شود، نادیده می‌گیرند» و هرگونه پیشنهاد را اهانت تلقی می‌کنند. هر انتقادی، هر چند سازنده، به شدت فرد کمال‌گرا را تهدید می‌کند و باعث شکل‌گیری خشم شدیدی در درون او می‌شود و این خشم در نهایت بر مشکلات او می‌افزاید. او برای دفاع از خود با مشکلات بیشتری به تصویر بزرگ نمای خود که هورنی روان‌شناس معروف آن را نفس باشکوه» و آدلر عقده برتری» نام نهاده‌اند، متوسل می‌شود.

این‌گونه ادعای متکبرانه و خود مقتدر پنداری، از قدرت واقعی سرچشمه نمی‌گیرد، بلکه از احساس ضعف ناشی می‌شود. تأکید روی غرور، نیاز به رسیدن به کمال، اکراه در نگرش واقع‌بینانه به خویش به عنوان انسانی نقایص طبیعی همه‌ی انسان‌ها را دارد. همه به ظهور یک نگرش غلط نسبت به خود کمک می‌کنند و در نتیجه مشکلات فرد را در مواجه‌شدن با خود افزایش داده و او را از بقیه جهان منزوی می‌کنند. قدرت‌طلبی توانایی تشخیص حقیقت را از بین می‌برد.

نگرش بزرگ‌نما از خود، جلوه‌ی دیگری پیدا می‌کند تا مانع از بروز خطر برای پندار از خود شوند. تا زمانی که ذهن شخص به اعمال قدرت مشغول است، نگرش منطقی بی‌فایده است. شخص سلسله وقایعی را پیش‌بینی می‌کند که در آنها تمام منطق بی‌فایده است. قدرت‌طلبی و جاه‌طلبی، واقع‌بینی را نیز از بین می‌برد. وقتی نیازهای جسمی و نیاز قدرت‌طلبی اهداف انسان را هدایت کنند، غریزه همیشه به یاری او می‌آید. درصورتی‌که وقتی قدرت‌طلبی در حد افراط داشته باشد، غریزه سرکوب می‌شود و طمع شخص برای مادیات ممکن است، بی‌انتها و درعین‌حال بی‌نتیجه و بدون امید برای ء باشد. به خاطر قدرت‌طلبی، نیازهای منطقی به درجات اهمیت پایین‌تر سقوط می‌کنند.

منبع

هاشمی

 


رویکردی برخاسته از موج سوم رفتار درمانی است. هدف اساسی این مدل انجام عملی موثر است، عملی که توجه‌آگاه با حضور کامل ذهن و ارزش محور باشد(هیز و همکاران، ۲۰۱۲). این مدل با درمان شناختی-رفتاری سنتی(CBT) که تقریباً در تلاش است تا به مردم شیوه‌های کنترل فکر، احساس‌ها، خاطرات و دیگر رویدادها را آموزش دهد، متفاوت است، لذا به درمان جویان کمک می‌کند با حسی متعالی از خود(خویشتن نظاره‌گر) تماس برقرار کنند و در جهت یک زندگی غنی و ارزشمند که سرزندگی را به همراه دارد، قدم بگذارند(دوستی، ۱۳۹۶). به طور کلی، در موج سوم رفتار درمان‌گری تاکید اساسی، آگاهی از هیجان‌ها و افکار است،

هرچند موج سوم از تغییر شناخت غافل نیست، اما آن را هدف مستقیم قرار نمی‌دهد و تغییر غیر مستقیم صورت می‌گیرد(دوستی، محققی و جعفری، ۲۰۱۵). در درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (اکت)، هدف درمان‌گر بالابردن انعطاف‌پذیری روان‌شناختی مراجعین است. اما این واژه به چه معناست؟ انعطاف‌پذیری روان‌شناختی یعنی، توانایی برگشتن به لحظه حال، آگاه بودن و مشاهده افکار و هیجان‌های خود، کمی فاصله گرفتن از باورهای سفت و سخت و انجام دادن آنچه که مهم است، با وجود رویدادهای ناخوشایند(هریس، ۲۰۰۹: ترجمه دوستی و همکاران، ۱۳۹۷).

دریافت
عنوان: درمان اکت

در واقع پذیرش و تعهد درمانی (اکت/ACT)، نام خود را از دو پیام اصلی آن دریافت می‌کند: پذیرفتن آن چه که خارج از کنترل شخصی شما است و متعهد بودن به عملی که شرایط زندگی شما را بهبود می بخشد و هدف آن، این است که توان بالقوه انسان را برای یک زندگی غنی، کامل و معنی دار، به حداکثر برساند. این کار بر مبنای سه روش اصلی انجام می‌گیرد:

  • حضورداشته باشید؛

خودتان را در اینجا و اکنون در نظر بگیرید، بنابراین می‌توانید در لحظه و به طور موثر به زندگی واکنش نشان دهید؛

  • پذیرا باشید؛

یاد می‌گیرید که در برخورد با افکار و احساسات دردناک‌تان، بدون اینکه در آنها غرق شوید و به جای تلاش‌های بیهوده برای کنترل، رابطه خود را با این تجربه‌های دردناک تغییردهید؛

  • متعهد به انجام فعالیت‌های مهم‌تان باشید؛
  • مشخص کنید که چه چیزی واقعاً برای شما مهم و معنی دار است (ما آن را ارزش می‌نامیم) و سپس از این دانستگی استفاده کنید تا راهنما، الهام بخش و انگیزه دهنده‌ی خود برای تغییر و بهتر شدن زندگی‌تان باشید(فورت و ایتون، ۲۰۱۴).

    برای درخواست  کارگاه موردنظر  در روانشناسی لطفا 

اینجا را کلیک کنید.

 


سرفصل مطالب:

مهارت خود آگاهی
مهارت همدلی
مهارت حل مسئله

مهارت خود آگاهی
مهارت تصمیم گیری
مهارت کنترل خشم
مهارت تفکر خلاق
مهارت تفکر نقادانه
مهارت ارتباط موثر
مهارتهای بین فردی
مهارت مدیریت هیجاناتی
مهارت افزایش اعتماد به نفس

 

رول پلی تمامی بازیها و تکنیکهای آموزشی

اهداف آموزش

  • آموزش کلیه مهارتهای  ده گانه زندگی کودکان و نوجوانان
    آموزش تکنیکها و بازی های لازم  جهت آموزش مربیگری

    برای درخواست  کارگاه موردنظر  در روانشناسی لطفا 

اینجا را کلیک کنید.

 

 


مهمترین اهدفی که از برگزاری یک کارگاه آموزشی پی گیری می‌شود،

اولین هدف ،ارتقای دانش و ایجاد مهارت در زمینه ای خاص در مدت زمان کوتاهی در میان شرکت کنندگان است. 

دومین هدف، آموزش مباحث علمی مورد نیاز شرکت کنندگان به صورت فشرده است، هدفی که تحقق آن نیاز به دقت در تنظیم محتوای آموزشی دارد. 

سومین هدف، ارتقای آگاهی و توانایی شرکت کنندگان در راستای شناخت بیشتر از موضوع آموزش و توسعه رفتار آگاهانه تر آنان است. 

چهارمین هدف، توانمندسازی شرکت کنندگان در عرصه ی پیشگیری یا حل معضلات و مشکلاتی است که معمولاً در حوزه موضوع آموزش مطرح می‌شوند و بر طرف ساختن آن ها نیازمند آگاهی و تجربه کافی است.

 

 

آموزش

  

در گام بعدی، باید بدانیم که یک کارگاه آموزشی چه اثراتی را می تواند در شرکت کنندگان ایجاد کند. به باور کارشناسان ، مهمترین تأثیری که از برگزاری یک کارگاه آموزشی پی گیری می شود، تغییر نگرش و آگاهی شرکت کنندگان است. بنابراین، تأثیر اصلی یک کارگاه آموزشی فراتر از دانش افزایی یا مهارت آموزی است و باید به ایجاد تغییر در نگرش افراد شرکت کننده منتهی شود. علاوه بر این، با برگزاری یک کارگاه آموزشی به دنبال یافتن راه حل مناسبی برای تبلیغ و گسترش ارزش هایی هستیم که خودمان و شرکت کنندگان همگی به آن ها باور داریم و این کار را از راه همکاری، بحث و گفتگو می توان انجام داد. از این رو، پیامد قطعی یک کارگاه آموزشی موفق ایجاد امکانی سازنده برای تبادل نظر و تجارب در میان شرکت کنندگان است.

حال که از این موارد آگاه شدیم، باید بدانیم که یک کارگاه آموزشی نیازمند برنامه ریزی است. از آنجا که هر کارگاه آموزشی معمولاً یک دوره ی مشخص و مستقل از آموزش را در بر می گیرد، برگزاری یک کارگاه آموزشی به صورت اثر بخش، نیازمند رعایت اصول علمی و پیمودن مراحل برنامه ریزی به طور کامل است. تمامی فعالیت های پیش از برگزاری هر کارگاه آموزشی در دو بخش قابل دسته بندی هستند: نخست، برنامه ریزی آموزشی؛ دوم، برنامه ریزی درسی.

 

خوب است که بدانیم برنامه ریزی آموزشی به نوبه خود دارای مراحلی است. هر دوره آموزشی از جمله کارگاه آموزشی، سه مرحله کلی را در بر می‌گیرد، که شامل: طراحی، اجرا و ارزشیابی.

 طراحی برنامه کارگاه آموزشی نیازمند تصمیم گیری و انجام اقدام مناسب در ارتباط با عناصر آموزشی و چگونگی ارتباط عناصر با یکدیگر است. مجموعه اقداماتی که باید در خصوص عناصر برنامه درسی و آموزشی یک کارگاه صورت گیرند، عبارتند از: تشخیص نیازها، تعیین هدف و انتخاب و سازماندهی محتوا. باید بدانیم نیاز سنجی، مقدم بر انتخاب هدف های آموزش است زیرا نوع آموزش بر حسب نیازهای شرکت کنندگان در دوره تعیین می شود. در مرحله اجرا، آنچه از پیش تصمیم گیری و طراحی شده و به صورت طرح درس دوره آموزشی و جدول زمان بندی کارگاه در آمده به اجرا در می‌آید.

منبع:شرکت پدیده تبار

    برای درخواست  کارگاه موردنظر  در روانشناسی لطفا 

اینجا را کلیک کنید.

 


1) مطالعه منابع فراوان

یک دانشجوی  خوب روانشناسی موفق کسی است که از منابع اطلاعاتی متنوعی استفاده کند. اما با این وجود اکثر دانشجویان به تعداد منابع بسیار محدودی اکتفا می‌کنند و در صورت مراجعه بیماران مختلف، در تشخیص و درمان آن‌ها دچار مشکل می‌شوند. با توجه به تنوع مطالب مرتبط با این زمینه، بهتر است مطالعات فراوانی از شاخه تخصصی خود و همچنین در صورت امکان از شاخه‌های فرعی دیگر داشته باشید تا با کنار هم قرار دادن این اطلاعات، به یک دانشجو و روانشناس منعطف و کارآمد تبدیل شوید.

۲ تشکیل گروه‌های مطالعاتی در طول دوره آموزش روانشناسی

در طول یک دوره آموزشی روانشناسی، شما ممکن است با پژوهش‌ها و مطالعات میدانی دشواری مواجه شوید. تشکیل یک گروه مطالعاتی به کمک دوستان و همکلاسی‌ها، شما را در برابر چنین موقعیت‌هایی توانمندتر خواهد ساخت. علاوه بر موارد گفته شده تشکیل یک گروه آموزشی باعث تسهیل در مطالعه دروس برای امتحانات، جمع‌آوری ایده‌های مختلف برای یک مقاله و ایجاد بحث‌های مطالعاتی و آموزشی خواهد شد.

۳ دسترسی و ارتباط با اساتید

از آن جایی که موارد موجود در علم روانشناسی گوناگون  و متنوع هستند، بهتر است برای رفع سوالات شخصی خود ارتباط بیشتری با اساتید خود داشته باشید. علاوه بر ساعات اداری و مراجعه حضوری، شما می‌توانید از طریق راه‌های دیگری همچون ارسال پست الکترونیکی و برقراری تماس، با اساتید خود در ارتباط باشید. قطعاً تجربه چنین اشخاصی نقش بسیار بزرگی در موفقیت شما خواهد داشت.

۴ افزایش مهارت گفتاری و نوشتاری

به طور حتم مهارت گفتاری یکی از مهمترین ویژگی‌هایی است که هر روانشناسی باید از آن برخوردار باشد. به عنوان یک دانشجوی روانشناسی بهتر است تا جای ممکن بر روی بهبود مهارت‌های نوشتاری و گفتاری خود تمرکز کرده و به بهبود آن‌ها بپردازید. یکی از بهترین روش‌ها برای انجام این کار، مطالعه مقالات و کتاب‌های مرتبط با شاخه تحصیلی شما است.

۵) تسلط کامل بر زبان بدن

تحقیقات اخیر نشان می‌دهد که در هنگام برقراری ارتباط مستقیم با یک فرد، ۹۰% اطلاعات به صورت غیرمستقیم و از طریق حرکات و زبان بدن در بین افراد رد و بدل شده و تنها ۱۰% از آن از طریق گفتار و کلام انتقال می‌یابد. با تمرکز بر زبان بدن، علاوه بر افزایش توانایی در انتقال اطلاعات مورد نظر به اشخاص مراجعه کننده، قادر خواهید بود تا از روی کوچکترین حرکات غیرارادی مخاطبان خود، به مشکلات و مسائل آن‌ها پی ببرید.

۶) به چالش کشیدن دانش و آموزه‌ها در زندگی روزمره

در نهایت یکی از راز‌های موفقیت در یک دوره آموزشی روانشناسی، به چالش کشیدن اموخته هادر زندگی روزمره است. اگر قصد دارید تا  همواره به عنوان یک دانشجو و یک روانشناس موفق شناخته شوید نباید آموزش‌ها و مطالب کسب کرده در چنین دوره‌هایی را تنها به کتاب‌ها، جزوات و امتحانات آخر دوره محدود کنید. بلکه باید سعی کنید که در هر لحظه و موقعیتی از زندگی شخصی و روزمره خود، این اطلاعات را به خاطر آورده و آن‌ها را در محیط واقعی به کار گیرید.

برای درخواست  کارگاه موردنظر لطفا

اینجا را کلیک کنید.



کنترل افکار به کمک ذهن آگاهی

احتمالاً با خواندن داستان بالا پیش خود فکر می‌کنید که اوضاع این فرد چه قدر بد است. خوش به حال خودمان که این‌گونه نیستیم. ولی واقعیت این است که اکثر ما چنین لحظه‌هایی را تجربه کرده‌ایم.

هنگامی‌که بیش‌ازحد نگران هستیم و مدام افکار متفاوتی در سرمان می‌چرخد. افرادی وجود دارند که با خودشان حرف می‌زنند. هنگامی‌که در کوچه و خیابان با چنین افرادی روبه رو می‌شویم، از آن‌ها می‌ترسیم و آن‌ها را دیوانه خطاب می‌کنیم. آیا تاکنون چنین افرادی را دیده‌اید؟
درحالی‌که ما هم شبیه آن‌ها هستیم. تنها تفاوت آن‌ها با ما این است که آن‌ها بلندبلند حرف می‌زنند و ما در سرمان حرف می‌زنیم.

اگر بتوانیم هرلحظه از زمان‌بر افکارمان آگاه باشم آنگاه می‌توانیم افکارمان را کنترل کنیم. اما برای کسی که به این روش عادت ندارد شاید در ابتدا ذهن آگاهی سخت باشد.
برای اینکه بتوانیم بر افکارمان آگاه باشیم و آن‌ها را کنترل کنیم باید به هرلحظه از زندگی‌مان توجه کنیم.

ذهن اگاهی چیست

مثال

  • اگر در حال تمیز کردن ماشین و یا منزل هستید، فقط و فقط به آن توجه کنید.
  • اگر در حال صحبت باکسی هستید، فقط و فقط به او توجه کنید.
  • اگر دارید کار می‌کنید با تمام وجود در آن غرق شوید.
  • اگر پیاده‌روی می‌کنید، به دوروبر خودآگاه باشید و به درختان، پرنده‌ها و عابران توجه کنید.
  • اگر ناراحت هستید، به احساس خود توجه کنید. سعی نکنید با مقصر دانستن دیگران از احساسات خود فرار کنید.
  • هرلحظه را فقط و فقط برای آن لحظه  و زمان زندگی کنید. اگر بتوانید در زمان حال زندگی کنید و نه در لحظه‌های گذشته، آنگاه شما به
  • ذهنتان آگاه هستید. ذهن آگاهی یعنی همین!

ارتباط ذهن آگاهی با فعال شدن ذهن

هنگامی‌که بتوانید در لحظه حال زندگی کنید و به گذشته فکر نکنید، ذهنتان قدرت می‌گیرید.
در حال زندگی کردن یعنی اینکه من دیگران را قضاوت نمی‌کنم. من به صدای درون سرم اهمیت نمی‌دهم. من نگران حرف‌های دیگران نیستم. من برای خودم و برای این لحظه زندگی می‌کنم.

هنگامی‌که بتوانید خود را در لحظه حال نگه‌دارید، به‌مرور ذهنتان فعال‌تر می‌شود.

• استرس و نگرانی‌تان کمتر می‌شود.

• ذهن خلاق‌تری خواهید داشت.

• بهتر یاد می‌گیرید.

• حافظه بهتری خواهید داشت.

• تمرکزتان افزایش می‌یابد.

• می‌توانید افکار ذهنتان را کنترل کنید.

• تصمیمات بهتری می‌گیرید.

• مسائل را بهتر حل می‌کنید.

• ذهن بازتری خواهید داشت و از زاویه بزرگ‌تری به اطراف نگاه می‌کنید.

• و …

تمرین‌های افزایش تمرکز تأثیر به سزایی در ذهن آگاهی دارند. شما می‌توانید با استفاده از تمرین تنفس در لحظه بودن را تجربه کنید. اگر روزانه این تمرین ها را انجام دهید با گذشت مدت زمان کوتاهی به‌راحتی افکارتان را کنترل خواهید کرد.

آیا  شما  هم دوست  دارید  در کارگاه های آموزش ذهن آگاهی شرکت کنید  . در صورت تمایل  لطفا 

این فرم را  پر کنید 


هدف اصلی این سیستمی رفتاری اختلال های اضطرابی ، آشنایی کارآموزان با اصول، مفاهیم و راه کارهای درمان رفتاری- سیستمی- تحلیلی اختلال های اضطرابی، وسواسی و نشانه های بدنی شامل وسواس فکری- عملی، اختلال وحشت زدگی، وسعت هراسی، اضطراب تعمیم یافته، اضطراب اجتماعی، و نشانه های بدنی شامل اختلال تبدیل و خودبیمار پنداری است.

در این کارگاه، اصول و مفاهیم درمانگری رفتاری- سیستمی- تحلیلی ضمن پرزنت جلسات درمانی مراجعان، همزمان با به کار گیری  شیوه  ها و فنون درمانی و مشاهده و تحلیل فرایند درمان، آموزش داده می شوند.


 یکی از تاثیر گذارترین ترین روش های  آموزش در عصر حاضر است. برگزاری کارگاه‏ های آموزشی به شیوۀ مشارکتی فراخواندن مخاطب به آموزش و ارزش­ نهادن به نیازها و خواسته‏ هایش در جلو بردن اهداف آموزشی است.
توجه به ارزش‏ های انسانی و ایجاد ارتباط بین محتوا، موضوع و تجربه‏ های شرکت‏ کنندگان در این شیوه آموزش، موجب می‏ شود تا مخاطبان از زمانی که برای آموزش می‏ گذارند لذت ببرند و خود را در آن سهیم بدانند. در واقع نقش مخاطب در روند منفعل نیست بلکه تعیین کننده خط‏ مشی ‏ها است.
برگزاری روش کارگاهی در آموزش بزرگسالان امروزه به عنوان یکی از بهترین روش های آموزش بزرگسالان مطرح است.

اصول کارگاه آموزشی

 

  • همه مورد احترام قرار می­ گیرند
  •  در مواردی که با نیاز و ظرفیت آن­ها مرتبط است مشارکت فعالانه­ تری خواهند داشت.
  • شایسته است در بررسی موضوعات به تجربه آن­ها بها داده شود و کارگاه کاربردی باشد.
  • استفاده ازروش­ های تجربی و روزآمد کارگروهی
  • یک کارگاه آموزشی باید شرایط خاصی داشته باشد که آن را با یک کلاس معمولی متمایز می کند ، در کارگاه آموزشی حتی مکان فیزیکی کارگاه می تواند در میان دانشجویان باشد. این شرایط به طور کلی عبارتند از :
    • تعداد دانشجویان شرکت کننده بیشتر از ۲۵ نفر نشود .
    • مبحث اصلی کارگاه یک موضوع تخصصی است و تمامی موارد مطرح شده در راستای آن می باشد .
    • مدرس یک کارگاه باید از ویژگی های خاصی برخوردار باشد تا بتواند مشارکت اکثریت افراد را در بحث جلب نماید .
    • زمان یک کارگاه می تواند از ۴ ساعت تا ۳ روز متوالی باشد ولی باید توجه داشت که بسته به موضوع اصلی کارگاه باید زمانی انتخاب شود که موضوع کاملا بررسی شود .
    • در یک کلاس یک مبحث تنها آموزش داده می شود ولی در کارگاه آموزشی باید از مبحث مورد نظر یک نتیجه ی عملی گرفت و گاهی اوقات نتایج جدید به آن اضافه کرد .    
    • ورکشاپ 20 می تواند با حضور اساتید مطرح روانشناسی کارگاه شما را برگزار کند . 

تحقیقات علمی ر وان شناسان ثابت کرده است که واقعیت با آن چه که ما فکر می کنیم تا اندازه زیادی تفاوت دارد. در واقع تنها درصد کمی از کودکانی که والدین آنها از یکدیگر جدا می شوند، با مشکلات روحی، اجتماعی و رفتاری جدی چه در همان سنین خردسالی و چه در دوران بزرگسالی مواجه خواهند شد.


سالانه میلیون ها زوج در سراسر دنیا به زندگی مشترک خود خاتمه می دهند و طبیعی است که کودکان این خانواده ها احساساتی نظیر شکست و فروپاشی جهان خود را تجربه کنند. اما شرایط فرزندان بعد از

طلاق دقیقاً منطبق بر نگرانی هایی کلیشه ای موجود، نیست بلکه مطالعات علمی، طلاق و آثار آن را بر فرزندان با توجه به نمونه های آماری در دوران مختلف زندگی مورد پژوهش قرار داده اند.
 

بزرگترین چالش پیش روی این والدین، معمولاً نگرانی در خصوص سلامت روانی فرزندان در گذر از این دوران روحی سخت است. برخی اوقات ترس از آسیب به کودک تا جایی پیش می رود که والدین به زندگی تحت شرایط ناخوشایند و با وجود عدم میل قلبی خود ادامه می دهند. آنها تصور می کنند که با این نوع فداکاری، فرزندشان را از ضرر و زیان طلاق در امان نگاه خواهند داشت.

اما تحقیقات علمی ثابت کرده است که واقعیت با آن چه که ما فکر می کنیم تا اندازه زیادی تفاوت دارد. در واقع تنها درصد کمی از کودکانی که والدین آنها از یکدیگر جدا می شوند، با مشکلات روحی، اجتماعی و رفتاری جدی چه در همان سنین خردسالی و چه در دوران بزرگسالی مواجه خواهند شد. باتوجه به نکات عنوان شده، در ادامه نگاهی دقیق تر به تاثیر طلاق بر زندگی فرزندان و آثار بالقوه آسیب رسان آن خواهیم داشت.


بازیابی سریع
جدایی والدین از یکدیگر، بیشترین میزان تاثیرات را در کوتاه مدت بر کودکان به جای می گذارد. اما تحقیقات نشان داده اند که فرزندان به خصوص هرچه سن کمتری در زمان طلاق داشته باشند، با سرعت بیشتری وارد مرحله بازیابی روحی روانی خود خواهند شد.

در سال 2002 مطالعه ای توسط E. Mavis Hetherington استاد بازنشسته روانشناسی ازدانشگاه ویرجینیا و همکاران وی انجام شد که نتایج جالبی را به همراه داشت. طبق این پژوهش کودکان در کوتاه مدت، با عوارض مختلفی همچون اضطراب، خشم، شوک و حتی بی اعتمادی رو به رو می شوند. اما تمام این عواطف منفی ظرف مدت یک سال نخست جدایی از بین خواهد رفت. تنها درصد بسیار پایینی از کودکان به صورت طولانی مدت با این عوارض ناخواسته درگیر خواهند بود.
تعداد قابل توجهی از کودکانی که طلاق والدین خود را تجربه کرده اند، در دراز مدت چه از نظر تحصیلی و چه اجتماعی موفقیت های زیادی را به دست می آورند. Paul R. Amato جامعه شناسدانشگاه ایالتی پنسیلوانیا، طی یک بررسی کمّی در سال 2001 تاثیرات احتمالی طلاق بر کودکان ظرف گذشت چندین سال پس از جدایی والدین را مورد مطالعه قرار داد.
در این پژوهش کودکان خانواده هایی که با یکدیگر زندگی می کنند و کودکانی که تجربه طلاق را داشته اند، در سنین مختلف مقایسه شدند.

محققان کودکان شرکت کننده را در دوران خردسالی و نوجوانی از نظر دستاوردهای آکادمیک، مشکلات رفتاری و عاطفی، آمار بزهکاری و روابط اجتماعی مورد پیگیری قرار دادند. به طور میانگین تفاوت نامحسوسی میان هر یک از دو گروه فوق از نظر فاکتورهای نام برده رویت شد. همچنین مشخص شده است که درگیری میان والدین چه در دورانی که تصمیم جدایی گرفته شده است و چه پس از آن، می تواند قابلیت خود تنظیمی فرزند را تا اندازه زیادی تضعیف کند و باعث شود آنها دیرتر خود را با شرایط جدید وفق دهند و به آرامش برسند.
Hetherington و همکاران در مطالعه ای دیگر که مربوط به سال 1985 می شود، توصیه کردند که در صورت تصمیم گیری والدین برای جدایی از هم، موضوع بسیار قبل تر با فرزندان در میان گذاشته شود تا پیشگیری حداکثری از آثار منفی طلاق به عمل آید.


نگرانی ها
علاوه بر موارد فوق، طلاق والدین می تواند منجر به مشکلاتی شود که تا اواخر دوران نوجوانی و ورود به بزرگسالی خود را نشان نمی دهند. با این حال Judith Wallerstein ازدانشگاه کالیفرنیا در کتابی تحت عنوان "میراث غیر منتظره طلاق: یک مطالعه اختصاصی 25 ساله" در سال 2000، اثرات دراز مدت جدایی والدین بر مشکلات ارتباطی فرزندان و ابتلا به افسردگی در دوران بزرگسالی آنها را مورد مطالعه قرار داد. در این مطالعه و شمار زیادی از تحقیقات دیگر نیز مشخص شد که طلاق وما به معنای بسته شدن دفتر زندگی کودک و عدم موفقیت وی در آینده نخواهد بود.

 

منبع : کانال  رویکردهای درمانی



درمانگر بالینی به‌واسطه صحبت با بیمار، او را درمان می‌کند. این کار، روان‌درمانی نام دارد. درمانی ازاین‌دست آینه‌ای مقابل روح بیمار می‌گیرد و بیمار به‌محض اینکه خود را فهمید، تغییر می‌کند. کار درمانگر این است که فهم را متولد سازد.

شناختن خود، دردناک است. ممکن است کسی خود را متدین و معتقد بداند، ناگهان دریابد که فردی رذل و بی‌اخلاق است. چنین درکی، سامانه (شخصیتی) فرد را زیرورو می‌کند و مدیریت سردرگمی و دشواری‌های متعاقب آن، نیاز به روان درمانگری مجرب دارد.

وقتی بیمار برای لحظه خود را آدمی پست و رذل می‌بیند، می‌کوشد این تصویر را محو کند. لازم است درمانگر استوار و درعین‌حال دلسوز باشد تا به بیمار در مدیریت این بینش نویافته کمک کند. برای انجام صحیح این کار، درمانگر باید به لحاظ هیجانی نیز قوی باشد. درمانگر پیک خبرهای بد می‌شود و بیمار از این پیک متنفر شده و آرزو می‌کند او را بکشد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های روان‌درمانگر، استحکام هیجانی است. روان‌درمانگر باید بتواند منفور بودن و مورد اتهام توهین قرار گرفتن را مدیریت کند.

بیماری که در وضعی بحرانی قرار دارد، نیاز دارد تا بتواند دست به چنین کارهایی بزند و بداند که متقابلاً موردحمله قرار نخواهد گرفت.

درمانگر به‌واسطه مشاهده ماهیت رابطه بیمار با دیگران، وضعیت ذهنی او را ارزیابی می‌کند. این امر، بیش از هر چیز دیگری سطح سلامت روان بیمار را برای درمانگر روشن می‌سازد. اگر بیمار از عشق‌ورزی و دوست داشتن ناتوان باشد، اگر اجازه می‌دهد تا حقوق و احساساتش زیر پا گذاشته شود یا اگر اهمیتی به احساسات دیگران نمی‌دهد، آنگاه نوعی اختلال روانی در کار است.

می‌توان خود درمان را نمونه‌ای از چگونگی رفتار بیمار نسبت به دیگران دید. بیمار وارد گفتگو با درمانگر می‌شود و رابطه‌ای با شکل می‌دهد. تنها رابطه‌ای که درمانگر از آن شناخت دست اولی دارد، نحوه ارتباط برقرار کردن بیمار با او (درمانگر) است.

ممکن است درمانگر دریابد که بیمار، او را بسیار متفاوت با چیزی که واقعاً هست، تصور می‌کند. حالا درمانگر چیزی واقعی برای کار دارد. درمانگر با دقت مشاهده می‌کند که بیمار، چگونه به او واکنش نشان داده و چگونه با او برخورد می‌کند و به این واسطه، بینشی درباره اغتشاش کارکرد ذهنی بیمار و چگونگی تأثیر آن بر افراد دیگری که در زندگی بیمار حضور دارند به دست می‌آورد.

اگر درمانگر فهم خوبی از خود نداشته باشد، این کار بی‌اندازه دشوار خواهد بود. اگر درمانگر کسی باشد که گرایش دارد تا از طرف دیگر مورد سوءاستفاده قرار بگیرد و پایمال شود، تمام بیمارانش را اشخاصی بسیار بی‌رحم و بی‌ملاحظه تشخیص خواهد داد. به همین دلیل است که یکی از بخش‌های ضروری آموزش درمانگر، درمان شخصی خود اوست. ازاین‌رو، بسیار به‌جاست که از درمانگر بپرسید آیا خودش تجربه درمان داشته است یا نه.

اگر مشکل شما این است که همیشه در روابط احساسی نزدیک به مشکل برمی‌خورید، شاید بهتر است با درمانگری که دقیقاً به چنین مشکلی دچار است، کار نکنید. از طرف دیگر، اگر به درمانگری مراجعه کنید که چنین مشکلی داشته و در درمان خود آن را حل کرده است، همین تجربه او بینش شخصی ویژه‌ای درباره این معضل به‌خصوص خواهد داد. به همین دلیل است که بعضی درمانگران در کار با بعضی بیماران بسیار بهتر از بعضی دیگر عمل می‌کنند.

اگر اوضاع خوب پیش نمی‌رود، کاملاً محقید که بگویید می‌خواهید تجدیدنظر کنید. اگر درمانگر از این موضوع ناراحت شد، آنگاه می‌توان این امر را نشانه‌ای از آن دید، که نمی‌شود بیش از این به آن درمانگر اعتماد کرد.
وقتی درمانگر خود را خوب بشناسد، می‌تواند به‌وضوح ذهن بیمار را از ذهن خود متمایز کند. هدف اصلی درمانگر، فراهم آوردن خودشناسی برای بیمار است. کیفیت درمانگرانی که به این شیوه کار می‌کنند با یکدیگر تفاوت بسیار دارد.

ناظر بی‌تجربه به‌حق شک خواهد داشت که کسی پول بده تا صرفاً با او صحبت کند و چیز ملموسی هم عایدش نشود. تفاوت بسیار زیادی است میان درمانگرانی که کاری بیش از حرف زدن نمی‌کنند (که متأسفانه اکثریت مطلق را تشکیل می‌دهند) و آن‌هایی که واقعاً می‌کوشند تا شفابخش باشند.

 

منبع: کتاب چگونه روان‌درمانگر انتخاب کنیم؟/ نویسنده: نویل سیمینگتن، مترجم: مهیار علینقی


ورکشاپ 20  ،سامانه اطلاع رسانی در خصوص برگزاری کارگاه های عمومی و تخصصی روان شناسی، می باشد . شما علاقمندان می توانید کارگاه های مورد نیاز را در این سامانه اعلام نمایید تا با  حد نصاب رسیدن اعضاءکارگاه مورد نیاز شما برگزار شود .

کارگاه های ورکشاپ 20  با حضور اساتید  برتر و مجرب در حوزه  روانشناسی خانواده، درمانی، صنعتی و سازمانی برگزار خواهد شد .

تلفن جهت هماهنگی 09190742124  .

لطفا  در صورت وم  ،کلمه  درخواست کارگاه را  به این شماره  پیامک فرمایید تا کارشناسا ما  در اسرع وقت  با شما هماهنگ نمایند .



تماس با مدیر سایت 


CBT به تشخیص، تحلیل و تغییر افکار و رفتارها کمک می‌کند.

 درمان شناختی-رفتاری به فرد کمک می کند تا به گونه دیگری اندیشیده و در نتیجه این طرز تفکر جدید او میتواند با رفتارهای سالم تر و درست تری در برابر حوادث ناخواسته و ناگوار پیرامون برخورد نماید.

برخلاف سایر روش­های درمانی که روان درمانگر در پی شناسائی و ریشه یابی علل رفتارهای نامناسب مراجع خود در برابر ناملایمات و حوادث زندگی است تا به او کمک کند، درمان شناختی-رفتاری روان درمانگر فقط بر مشکلات زمان حال (اینجا و اکنون) و آنچه موجب ناراحتی و اضطراب در فرد بیمار گردیده است تکیه می کند.

 انواع درمان شناختی رفتاری

بر اساس گزارش انجمن روان درمانی شناختی و رفتاری بریتانیا، "روان درمانی شناختی و رفتاری، درمان­هایی هستند که مبتنی بر مفاهیم و اصول حاصل از مدل­های روان شناختی احساس و رفتار انسان می ­باشند. این درمان­ ها شامل طیف وسیعی از رویکردهای درمانی برای اختلالات عاطفی، همراه با زنجیره­ای از روان درمانی فردی ساختاری تا موضوعات خودیاری است."

انواع خاصی از رویکردهای درمانی وجود دارند که زیرمجموعه درمان شناختی رفتاری CBT هستند، و مرتباً توسط متخصصین سلامت روان مورد استفاده قرار می­گیرند. نمونه ­هایی از این رویکردها عبارتند از:

  • رفتار درمانی احساسی عقلانی (REBT): این نوع CBT، بر مبنای شناسایی و تغییر باورهای غیر منطقی است. فرآیند REBT، شامل شناسایی باورهای اصولاً غیر منطقی، به چالش کشیدن این باورها، و در نهایت یادگیری نحوه تشخیص و تغییر این الگوهای فکری است.
  • درمان شناختی: این نوع درمان، بر مبنای شناسایی و تغییر الگوهای تفکر نادرست یا در هم ریخته، پاسخ­ های احساسی، و رفتارها است.
  • درمان های چند وجهی: این نوع CBT بر این مبنا است که مسائل روان شناختی را باید با بررسی هفت وجه مختلف اما متضاد، درمان کرد؛ این هفت وجه عبارتند از رفتار، تأثیر، حس، تصورات، شناخت، عوامل بین فردی، و ملاحظات دارویی / بیولوژیکی.
  • رفتار درمانی دیالکتیکی: این نوع درمان شناختی رفتاری، به الگوهای تفکر و رفتارها می پردازد و شامل استراتژی­هایی مانند تنظیم هیجان و ذهن آگاهی است.

با اینکه هر نوع درمان شناختی رفتاری، رویکرد منحصر به فرد خودش را دارد، اما هر کدام از آنها به الگوهای فکری اصلی که موجب روان پریشی می­شوند، می­ پردازد.

 

مایل  به ثبت نام در کارگاه 

درمان شناختی رفتاری ،cbtمی باشم.

 


آیا نمی‌دانید دارای هوش هیجانی‌ هستید یا خیر؟ ورکشاپ 20 در ادامه به ۱۴ مورد که نشان می‌دهند شما دارای EQ بالایی هستید، اشاره می کند


۱. در مورد آدم‌هایی که نمی‌شناسید، کنجکاو هستید.

آیا عاشق ملاقات آدم‌های جدید هستید، و پس از این‌که تازه با کسی آشنا شدید به طور طبیعی تمایل دارید، کلی سوال آنها بپرسید. اگر این‌طور است، درجه‌ی خاصی از همدلی، به عنوان یکی از اجزای مهم تشکیل‌دهنده‌ی هوش هیجانی، درون‌تان وجود دارد. آدم‌هایی که همدلی بالایی دارند (HEPs) – کسانی که پذیرای نیازها و احساسات دیگران هستند، و در رفتارهای‌شان به این نیازها توجه می‌کنند – معمولا ًچیز بسیار مهمی درون‌ آنهاوجود دارد: آنها در مورد غریبه‌ها بسیار کنجکاو هستند و با آغوش باز از دانستن اطلاعات بیش‌تر در مورد آنها استقبال می‌کنند.

کنجکاوی در مورد دیگران راهی برای پرورش همدلی نیز است. رومن کریریچ، مولف کتاب در دست چاپِ همدلی: کتاب راهنما برای تحول، در وب‌گاه گریترگود می‌نویسد: ” کنجکاوی همدلی‌مان را افزایش می‌دهد؛ وقتی با آدم‌‌های خارج از چرخه‌ی معمول اجتماعی‌مان صحبت می‌کنیم، با نحوه‌ی زندگی و جهان‌بینی‌های بسیار متفاوتی نسبت به خودمان، مواجه می‌شویم.”


۲. رهبر شایسته‌ای هستید

به اعتقاد گلمن، معمولاً همه‌ی رهبرانِ استثنایی یک ویژگی مشترک دارند. علاوه بر نیازهای سنتی کسب موفقیت – استعداد، بلندهمتی و اخلاق کاری قوی – آنها دارای درجه‌ی بالایی از هوش هیجانی هستند. وی در تحقیق خود، با مقایسه‌ی افراد معمولی با کسانی که جزء بهترین رهبران ارشد بودند، دریافت نزدیک به ۹۰ درصد تفاوت‌هایی که در شناخت‌نامه‌های این دو گروه وجود دارند ارتباطی به توانایی ادراکی‌شان ندارد، بلکه مربوط به هوش هیجانی‌شان هستند.

گلمن در مجله‌ی کسب‌وکار هاروارد می‌نویسد: "هر قدر جایگاه فردی یک مجری مشهور بالاتر باشد، به دلیل اثربخشی بالای‌اش، قابلیت‌های هوش هیجانی بالاتری در وی بروز می‌کند.”

۳. نقاط قوت و ضعف‌تان را می‌شناسید

بزرگ‌ترین نشانه‌ی خودآگاهی این است که در مورد شناخت خودتان صداقت داشته باشید – بدانید در چه موضوعاتی مهارت دارید، چه جاهایی نیاز به تلاش بیش‌تر دارید، و همه‌ی این‌ها را در خودتان بپذیرید. یک فرد باهوش هیجانی می‌داند چگونه نقاط قوت و ضعف‌اش را بشناسد، و می‌تواند در ذهن‌اش تحلیل ‌کند چگونه در این چارچوب موثرترین کارکردش را ارائه دهد. این آگاهی باعث ایجاد اعتماد به نفس قوی می‌شود که از نظر گلمن یکی از عوامل مهم هوش هیجانی است.

وی می‌گوید: "اگر بدانید واقعاً در چه موضوعاتی تاثیرگذاری بیش‌تری دارید، پس می‌توانید در آن موضوعات با اعتماد به نفس کامل کار کنید”.


۴. به خوبی به همه چیز توجه می‌کنید

آیا با هر صدایی، نوشته‌ای و فکر گذرایی تمرکزتان را از دست می‌دهید؟ در این صورت، این مسئله می‌تواند شما را از عمل کردن در بالاترین سطح هوش هیجانی باز دارد. ولی به گفته‌ی گلمن، توانایی مقاومت در برابر عوامل حواس‌پرتی و تمرکز بر آن‌چه در حال انجامش هستید بزرگ‌ترین راز هوش هیجانی است. بدون حضور درونی و اجتماعی، پرورش خودآگاهی و ایجاد روابط قوی کار دشواری است.

گلمن می‌گوید: "اگر فردی در دوران کودکی بتواند بر کار یا درس‌اش تمرکز کامل داشته باشد و خواندن یک نوشته‌ی غیر مهم یا انجام یک بازیِ ویدئویی را به بعد از اتمام کار اصلی‌اش موکول کند… می‌تواند با قدرت پیش‌بینی کند در بزرگ‌سالی به موفقیت مالی می‌رسد؛ این عامل از داشتن IQ بالا یا ثروت خانوادگی، بسیار مهم‌تر است. این توانایی را می‌توانیم به کودکان‌مان آموزش دهیم”.


۵. دقیقا ًمی‌دانید از چه چیزی ناراحت هستید

همه‌ی ما در طول روز برخی تغییرات هیجانی را تجربه می‌کنیم، و معمولا هم نمی‌دانیم این موج عصبانیت یا اندوه از کجا آمده است. ولی مهم‌ترین جنبه‌ی خودآگاهی، تواناییِ شناساییِ دلایل هیجانات و ناراحتی‌های‌مان است.

با خودآگاهی می‌توانید به جای این‌که هیجانات را اشتباهی بشناسید یا نادیده بگیرید، آنها را در لحظه‌ی بروز شناسایی کنید. آدم‌های باهوش هیجانی در لحظه‌ی بروز هیجانات اندکی درنگ می‌کنند، احساسات‌شان را درک می‌کنند و تاثیر هیجانات را بر آنها ارزیابی می‌کنند.


۶. با اغلب آدم‌ها کنار می‌آیید

گلمن می‌گوید: "داشتن روابط موثر و راضی‌کننده نشانه‌ی داشتن هوش هیجانی است”.


۷. عمیقاً تمایل دارید فرد بااخلاق و خوبی باشید

یک جنبه از هوش هیجانی "هویت اخلاقی”مان است که نشان می‌دهد به چه میزان تمایل داریم خودمان را به عنوان یک آدم اخلاقی و مهربان ببینیم. اگر شما هم تمایل دارید این بخش از وجودتان را پرورش دهید (صرف‌نظر از این‌که نحوه‌ی رفتارتان در شرایط مشابهِ گذشته گونه بود)، حتما دارای EQ بالایی هستید.


۸. با حوصله و شکیبایی به دیگران کمک می‌کنید

اگر عادت کنید با حوصله به دیگران توجه کنید، خواه این‌که به آرامی تغییر مسیر دهید و به دوستی سلام کنید یا به یک خانم سالمند در مترو کمک کنید، نشان می‌دهید دارای هوش هیجانی‌ هستید. بسیاری از ما در اغلب اوقات به خودمان و کارهای‌مان تمرکز می‌کنیم. و دلیل این مسئله هم آن است که آن‌قدر در شرایط استرس‌زا و با مشغله‌ی زیاد دور خودمان می‌چرخیم و دنبال انجام کارهای‌مان هستیم که به راحتی هیچ زمانی برای توجه (چه رسد به کمک) به دیگران نداریم.

گلمن در برنامه‌ی تدتاک با موضوع مهربانی این‌گونه عنوان کرد: "در همه‌ی انسان‌ها طیفی وجود دارد که از حالت کامل خودغرقی (self-absorption) به سوی توجه و همدلی و مهربانی پیش می‌رود. حقیقت این است که اگر تمرکزمان به خودمان باشد، اگر غرق در خویشتن شویم – که اغلب در طول روز این‌گونه هستیم – واقعا دیگر نمی‌توانیم به دیگران توجه کنیم”.

آگاهی بیش‌تر از دنیای اطراف‌مان، برخلاف غرق شدن در دنیای کوچک درون‌مان، و پرورش بذر مهربانی – از اجزاء مهم EQ هستند.

ورکشاپ 20 پیشنهاد می کند مقاله

آثار طلاق بر کودکان  را مطالعه کنید .


۹. در خواندن حالات چهره‌ی آدم‌ها ماهر هستید

توانایی حس کردن احساسات دیگران از نشانه‌های مهم EQ بالا است.

۱۰. پس از سقوط، به سرعت کمر راست می‌کنید

این‌که چگونه با اشتباهات و موانع کنار می‌آیید، تا حدودی زیادی می‌تواند شخصیت‌تان را نشان دهد. افراد باهوش هیجانی بالا می‌دانند اگر قرار باشد فقط یک کار در زندگی‌مان انجام دهیم، این است که به راه درستی که می‌رویم ادامه دهیم. وقتی یک فرد باهوش هیجانی شکست یا مانعی را تجربه می‌کند، می‌تواند به سرعت خود را بازیابد. این مسئله تا حدودی به دلیل توانایی‌شان در تجربه‌ی آگاهانه‌ی هیجاناتِ منفی است؛ به شکلی که به این هیجانات اجازه‌ی تسلط بر رفتارهای‌شان را نمی‌دهند، و این کار قدرت انعطاف‌پذیری‌شان را بالاتر می‌برد.

باربارا فردریکسن، مولف مثبت‌گرا در مصاحبه‌اش با مجله‌ی اکسپریِنس لایف گفت: "افراد انعطاف‌پذیر هیجانات منفی‌شان را پنهان نمی‌کنند، بلکه اجازه می‌دهند در کنار احساسات دیگرشان قرار بگیرد. با این کار، به صورت هم‌زمان احساس می‌کنند ‘در مورد این موضوع ناراحت هستم’، و به این موضوع نیز فکر می‌کنند ‘ولی از آن موضوع راضی هستم'”.

۱۱. ویژگی‌های افراد را به درستی حدس می‌زنید

همیشه قادر بوده‌اید از همان ابتدای آشنایی، متوجهِ نوع شخصیت فرد مقابل‌تان شوید – و کم‌تر پیش می‌آید حدس‌تان اشتباه باشد.

۱۲. به صدای درونی‌تان اعتماد می‌کنید

به گفته‌ی گلمن، فرد باهوش هیجانی با اطمینان بر بینش و بصیرت‌اش تکیه می‌کند. اگر بتوانید به خودتان و هیجانات‌تان اعتماد کنید، دیگر دلیلی ندارد صدای درونی‌تان (یا آن حالتی که در دل‌تان احساس می‌کنید) را که راه را به شما نشان می‌دهد نادیده بگیرید.

۱۳. همیشه به خودتان انگیزه می‌دهید

آیا در کودکی، حتی اگر قرار نبود به شما جایزه‌ای بدهند، باز هم بلندهمتی و سخت‌کوشی می‌کردید؟ اگر در همان آغاز همیشه به خودتان انگیزه می‌دادید – و توجه و انرژی‌تان را فقط معطوف پیگیری اهداف‌تان می‌کردید – احتمالا EQ بالایی دارید.

۱۴. می‌دانید در چه مواقعی جواب منفی بدهید

طبق گفته‌ی گلمن، خودتنظیمی، به عنوان یکی از ۵ جزء هوش هیجانی، به معنی توانایی در منظم کردنِ خودتان و اجتناب از عادات ناسالم است. آدم‌های با هوش هیجانی معمولا برای تحمل استرس (محرک عادات بد در خیلی از آدم‌ها) و کنترل آرزوهای‌شان آمادگی کامل دارند.

تهیه  وتنظیم :امیر عباس رحیمی

هوش هیجانی|کاریزما|همدلی|ورکشاپ20|

مایل  به ثبت نام در کارگاه

هوش هیجانی هستم.


1-     کمالگرایی-

یکی از مهم‌ترین موانع خودشکوفایی ، کمالگرایی است. خودشکوفایی با کمال‌گرایی رابطه عکس دارد و متضاد خودشکوفایی است.  

کمال‌گرایی در دوران اولیه زندگی کودک، شکل می‌گیرد. وقتی والدین کودک خود را قدرت طلب می‌دانند، از کودک انتظار کمال‌گرایی دارند. درست همان انتظاری که از خود دارند، این‌گونه معیارهای انعطاف‌ناپذیر از والدین به کودکان منتقل شده و به بخشی از معیارهای درونی کودک تبدیل می‌شود. این‌گونه برتری‌طلبی و اقتدارطلبی بسیار سریع در درون فرد رشد می‌کند و یک دایرهای بسته و غیر قابل گریز، شکل می‌گیرد که در آن فرد به دنبال کمال‌گرایی است تا احساس بی‌کفایتی را در خود از بین ببرد.

2- قدرت و خودشکوفایی

قدرت‌طلبی، محدودیت‌های موجود در دنیای واقعی را نادیده می‌گیرد. قدرت‌طلبی از یک سطح ابتدایی ساختار شخصیتی ناشی می‌شود. در روابط درونی بین سطح اشتیاق و سطح واقعی موفقیت، جنبه‌های ناخوشایندی وجود دارد و به احتمال زیاد باعث نومیدی و به‌طورکلی متوقف شدن تلاش‌های جهت‌دار می‌شود. بنابراین کمال‌گرایی روان رنجورانه» با قدرت‌طلبی سازگار است. کمال‌گرایی اصل خود تخریبی را در بطن تعریف خود دارد. چون اهداف را غیرقابل دسترسی می‌داند. این‌گونه کمال‌گرایی، جای موفقیت‌های واقع‌بینانه و خودشکوفایی را می‌گیرد. از این‌که کمال‌گرایی به‌طورکلی امکان ء شدن را از بین می‌برد، احساس بی‌کفایتی در عمل، با شکست‌های پی‌درپی تقویت می‌شود و حس برتری بودن به‌این‌ترتیب در جهت خدشه‌دار کردن نفس، فعال می‌شود و عوامل رسیدن به خودشکوفایی را از بین می‌برد.

ورکشاپ 20 خواندن  مقاله 

ذهن آگاهی چیست  را به شما پیشنهاد می کند 

3-الگوهای که جز موانع خودشکوفایی هستند

الگویی که خلاقیت را خدشه‌دار می‌کند و جزء موانع خودشکوفایی حساب می‌شود، این است که شخصی اقتدارطلب، خود را از طریق نابود کردن آن چه به پایان رسانده است و از طریق دوباره آغاز کردن» کنترل می‌کند. نابودی کار نیمه‌تمام، بر اساس ارزیابی دقیق انجام نمی‌شود، بلکه از روی عادت و به طور غیرمنطقی صورت می‌گیرد. کمال‌گرایی باعث می‌شود، شخصی از فرصت‌های واقعی و فوری برای پایان رساندن یک کار خلاق، روی‌گردان شود و خودشکوفایی را به تعویق بیندازد. یادمان نرود که خودشکوفایی یکی از مهمترین مولفه‌های 

بهداشت روان می‌باشد.

وقتی استفاده از تعطیلات میسر می‌شود و شخصی چند هفته فرصت برای تعطیلات دارد، فرد کمال‌گرا، اغلب برای خود، کارهای پراکنده و بی‌اهمیت یا غیرمنطقی که تمام زمان تعطیلاتش را پر می‌کند دست‌وپا می‌کند و مانع از ارزیابی توانایی‌های واقعی خود می‌شود. فرد کمال‌گرا نمی‌تواند افشا شدن کمبودها و نقاط ضعف خود را تحمل کند. او از خودشناسی و خودشکوفایی اجتناب نماید. مقاومت در مقابل خودشناسی به شدت توانایی خلاقی را خدشه‌دار می‌کند. ذخایر غنی دیده‌های خلاق در اعماق روح نهفته‌اند و ترس درونی از دسترسی بلامانع به این منبع مستعد و نبوغ شخصی، قدرت‌های شخصی را کاهش می‌دهد. ترس از شکست نیز یکی در از موانع خودشکوفایی است

4-    غریزه و خودشکوفایی

منطق در واقع به فرایندهای هشیار توجیه عملی کمک می‌کند، اما کمک‌های ناهشیار به آنچه برای خلق حیاتی است و ما اغلب آن را غریزه» می‌نامیم، بسیار متعدد و مهم هستند. هر کس دسترسی نسبتاً سریع به تفکری که منطقی است نداشته باشد، در تلاش‌های خلاق از یک امتیاز بزرگ محروم است. خصوصیات کشف نشده‌ی نفس در اعماق وجود نهفته‌اند و هرکس از روی عادت از خودشناسی روی‌گردان باشد، خود را از این خصوصیات مهم و فرصت‌هایی که برای خود شکوفایی وجود دارد، محروم می‌کند.

5-افراد قدرت‌طلب

افراد اقتدارطلب هر چیز را که از فرد دیگری ناشی می‌شود، نادیده می‌گیرند» و هرگونه پیشنهاد را اهانت تلقی می‌کنند. هر انتقادی، هر چند سازنده، به شدت فرد کمال‌گرا را تهدید می‌کند و باعث شکل‌گیری خشم شدیدی در درون او می‌شود و این خشم در نهایت بر مشکلات او می‌افزاید. او برای دفاع از خود با مشکلات بیشتری به تصویر بزرگ نمای خود که هورنی روان‌شناس معروف آن را نفس باشکوه» و آدلر عقده برتری» نام نهاده‌اند، متوسل می‌شود.

این‌گونه ادعای متکبرانه و خود مقتدر پنداری، از قدرت واقعی سرچشمه نمی‌گیرد، بلکه از احساس ضعف ناشی می‌شود. تأکید روی غرور، نیاز به رسیدن به کمال، اکراه در نگرش واقع‌بینانه به خویش به عنوان انسانی نقایص طبیعی همه‌ی انسان‌ها را دارد. همه به ظهور یک نگرش غلط نسبت به خود کمک می‌کنند و در نتیجه مشکلات فرد را در مواجه‌شدن با خود افزایش داده و او را از بقیه جهان منزوی می‌کنند. قدرت‌طلبی توانایی تشخیص حقیقت را از بین می‌برد.

نگرش بزرگ‌نما از خود، جلوه‌ی دیگری پیدا می‌کند تا مانع از بروز خطر برای پندار از خود شوند. تا زمانی که ذهن شخص به اعمال قدرت مشغول است، نگرش منطقی بی‌فایده است. شخص سلسله وقایعی را پیش‌بینی می‌کند که در آنها تمام منطق بی‌فایده است. قدرت‌طلبی و جاه‌طلبی، واقع‌بینی را نیز از بین می‌برد. وقتی نیازهای جسمی و نیاز قدرت‌طلبی اهداف انسان را هدایت کنند، غریزه همیشه به یاری او می‌آید. درصورتی‌که وقتی قدرت‌طلبی در حد افراط داشته باشد، غریزه سرکوب می‌شود و طمع شخص برای مادیات ممکن است، بی‌انتها و درعین‌حال بی‌نتیجه و بدون امید برای ء باشد. به خاطر قدرت‌طلبی، نیازهای منطقی به درجات اهمیت پایین‌تر سقوط می‌کنند.

منبع

هاشمی

 


1. گای لالیبرت، موسس شرکت سرگرمی Cirque du Soleil: هر کاری دوست داری انجام بده، اما دنبال پول هم باش
 
گای لالیبرت پیش از تاسیس شرکت بزرگ سرگرمی خود یک دلقک سیرک بود که تا دبیرستان بیشتر درس نخوانده بود. ولی با وجود کمک های مالی دولت، ضامن های مهربان و سخت کوشی خود لالیبرت، سیرکی که او راه اندازی کرده بود برای سال های بیشتری روی پا ایستاد و توانست پیشرفت های مثبتی داشته باشد. ایده درخشان لالیبرت باعث شد تا این سیرک از وضعیت کسادی به شرکتی پرسود تبدیل شود. تا جایی که امروز این مرد حدود 1.8 میلیارد دلار دارایی دارد و از یک دلقک ساده به یکی از ثروتمندان و افراد موفق دنیا تبدیل شده است.

 
 
2. سوز اورمان، مشاور مالی: کمتر پس انداز کن، بیشتر درآمد داشته باش
 
سوز اورمان به مردم پیشنهاد می دهد تا به جای محروم کردن خود، با رفتارهای اقتصادی درآمد خود را افزایش دهند. هنگامی که سوز حدود 35 ساله بود، خیلی خوب زندگی می کرد اما در قرض غرق شده بود. او نمی توانست دست از زندگی لوکس خود بردارد، بنابراین در صدد یافتن راه حل شد.

او هر کاری دوست داشت انجام می داد، به دنبال یافتن فرصت های مالی بود و امروز به جایی رسیده است که برای سفر به دور دنیا با جت شخصی خود به طور سالانه حدود 300 هزار دلار هزینه می کند. بنابراین، بهتر است زمان خود را برای یافتن موقعیت های مالی صرف کنید نه روی قران روی قران گذاشتن.


3. بیل گیتس، موسس مایکروسافت: تقلید کردن بهتر از نوآوری است
 
بیل گیتس، یکی از موفق ترین شرکت های دنیا با اعتبار 67 میلیارد دلاری را تحت لیسانس سیستم عامل IBM ساخت. حقیقت این است که این نرم افزار با تقلید از کدهای فرد دیگری ساخته شده است. مایکروسافتِ گیتس فاکتور نوآوری را در کارنامه خود کم داشت. به همین دلیل، نرم افزار شرکت دیگری را با قیمت 25 هزار دلار خرید.

وقت گیتس نرم افزار دست دوم را به دست آی.بی.ام رساند، این نرم افزار باگ های زیادی داشت و مهندسان IBM آن را دوباره از نو بازنویسی کردند. اما پس از سی و سه سال، دیگر کسی به این مساله اهمیتی نمی داد. ابتکار به اندازه استفاده به موقع و هوشمندانه از ایده های دیگران اهمیت ندارد. 
 
 
4. وارن بافت، سرمایه گذار: کاردانی خوب است اما شناخت فرد مناسب بهتر است  
 
وارن بافت وقتی خیلی جوان بود ایده سرمایه گذاری خود را آغاز کرد اما کارایی لازم را نداشت زیرا به طور شخصی ارزش چندانی برای ایجاد یک حرکت بزرگ در بازار را نداشت. بوفت تا زمانی که نتوانست بر خجالت خود غلبه کند و شرکای سرمایه گذاری خود را تغییر دهد پولدار نشد. هیچ کس نمی تواند به تنهایی ثروتمند شود.
 
 
5. آدام مک‌کی، تهیه کننده / کارگردان هالیوود: معاملات دو سر برد شکست واقعی هستند
 
آدام مک‌کی، یکی از موفق ترین تهیه کننده / کارگردان های هالیوود است. او در نوشتن فیلنامه فیلم هایی همچون در شب های تالدگا، برداران ناتنی، افراد دیگر و دونده آخر با ویل فرال همکاری داشت و این مساله باعث شهرت او شد. موفقیت او زمانی رخ داد که به جای بازی در برنامه زنده و کمدی شب های یکشنبه، شغل نویسندگی آن را انتخاب کرد و به همین دلیل سه دهه جزو نویسنده های برتر این برنامه شناخته می شود.

دلیل موفقیت در این معامله نیز این بود که نخواست هر دو طرف از آن سود ببرند. در عوض، او به فرد بانفوذ این برنامه به نام لورن میش گفت برای ماندن در این برنامه باید تیم خودش را داشته باشد و اگر این طور نشود از این برنامه خواهد رفت. میش نیز درخواست او را پذیرفت.
 
 
6. ریچارد برنسون، موسس شرکت ویرجین: با ایجاد کار، ثروت خود را افزایش دهید
 
سر ریچرد برنسون از اختلال شدید در خواندن (دیسلکسى‌) رنج می برد اما او از این نقص خود به عنوان بزرگ ترین توانایی خود بهره گرفت. برنسون موسسه ویرجین را به عنوان صندوق سرمایه گذاری راه اندازی کرد که روی شرکت های کوچک و ایده های ناب سرمایه گذاری می کند.

 او هرگز کمپانی های دیگری از ویرجین راه اندازی نکرد زیرا توان مدیریت آنها را نداشت. او می گوید: من اگر می توانستم ترامه ها را بخوانم هرگز به جایگاه کنونی خود نمی رسیدم.

 
7. استیو جابز، موسس اپل: هیچ چیز به اندازه شکست موجب موفقیت نمی شود
 
استیو جابز در دهه 1980 میلادی ایده ای از تصویر سه بعدی در سر داشت که همه صنایع دفاع، نفت و پزشکی را دگرگون کند. اما او در ایده پردازی خود اشتباه کرد و برای این اشتباه میلیون ها دلار از سرمایه شخصی خود را از دست داد و در سال 1991 میلادی، کمپانی 125 هزار دلاری پیکسار را تعطیل کرد.

در آن زمان، تنها سود حاصل از پیکسار، تیم کوچکی از انیماتورهایی بود که از نرم افزار پیکسار برای برای ساخت تبلیغات کامپیوتری تلویزیون بهره می گرفتند. همین گروه بعدها کارتون داستان اسباب بازی ها را تولید کردند. هنگامی که جابز در سال 2011 میلادی درگذشت، بیش از 70 درصد از سرمایه 8.3 میلیارد دلاری او حاصل از سهام او در استودیو پیکسار بود، صنعتی که هرگز قصد ورود به آن را نداشت. 
منبع: میگنا

با کسب اطلاعات درباره‌ی مولفه‌ها‌ی اساسی هوش هیجانی می‌توانید در حالی که ارتباط خود را با سایرین هدایت می‌کنید و با آنها در تعامل هستید درباره‌ی خودتان نیز بیشتر بدانید. ورکشاپ 20 در این مقاله می‌توانید درباره‌ی مولفه‌های هوش هیجانی بیشتر بخوانید.

۱. باید ببینده خوبی باشید تا بتوانید به دیگران احترام بگذارید

وقتی بیننده دقیق به رفتار و گفتار خودتان و دیگران باشید قادر خواهید بود نسبت به خود و دیگران با مراعات رفتار کنید. اگر می‌خواهید هوش هیجانی خود را افزایش دهید به واکنش‌ها‌یی که در قبال دیگران انجام می‌دهید دقت کنید. آیا پیش از در دست داشتن تمام حقایق لازم، قضاوتی شتاب‌زده می‌کنید؟ آیا بدون معطلی قضاوت می‌کنید یا برچسب می‌زنید؟ یا پیش از انجام واکنشی خاص زمان کافی مکث کرده و مراحل لازم را سپری می‌کنید؟ آیا خود را جای آنها می‌گذارید و نسبت به دیدگاه و نیازهای آنها پذیرا و بدون گارد هستید؟ اگر وقت کافی صرف کنید و به دقت همه‌ی جوانب را در نظر بگیرید، می‌توانید زاویه‌ی دید و مراعاتی تازه نسبت به خودتان و دیگران به دست بیاورید.

۲. برای یادگیری لازم است دقیقا گوش فرا دهید

یکی از مولفه‌ها‌ی رشد هوش هیجانی این است که یاد بگیریم به جای عجله کردن، یا گرفتنِ تصمیمی غیرقابل تغییر و عمل بر اساس آن، به پیام‌ها‌ی کلامی ‌و غیرکلامی ‌به روشی کارآمد توجه کنیم. باید بیاموزید که به پیام‌ها‌ی غیرکلامی ‌برای مثال به حرکات، حالت بدن و علامت‌ها‌ی بدنیِ و یا زبان بدنی مرتبط با هر یک از احساسات (شادی، غم، بی‌حوصلگی و…) توجه کنید. مهم‌تر‌ از اینها تمرین کنید که با فروتنی به دیگران گوش فرا دهید. فروتنی می‌تواند خصوصیت فوق‌العاده‌ای باشد. فروتنی این معنی را نمی‌دهد که به خودتان اعتماد نداشته یا حرفی برای گفتن ندارید. این خصوصیت به شما کمک می‌کند تا به صحبت دیگران در سکوت و با اعتماد به نفس گوش فرا دهید. فروتن بودنِ شما به دیگران فرصت صحبت کردن و شنیده شدن می‌دهد، در این حالت به جای جلب‌ کردن توجه دیگران، روی آنها تمرکز می‌کنید تا از آنها بیاموزید و حتی زمانی که با آن احساسات‌شان موافق نیستید احساسات‌شان را درک کنید.

3. پاسخگو بودن را تمرین کنید تا مسئولیت‌پذیرتر شوید

پاسخگو بودن از خودانگیخته بودن ناشی می‌شود. پاسخگو بودن رانه یا انگیزه‌ای شخصی برای رشد، کسب موفقیت و متعهد بودن به پذیرش مسئولیت خویشتن است. برای تقویت هوش هیجانی‌تان(eq( باید بتوانید این مسئولیت‌پذیری خودانگیخته را در خود تقویت کنید، چرا که احساسات و اعمال شما نشأ‌ت‌گرفته از خودتان است. یعنی اگر کار اشتباهی انجام دادید، کسی را آزردید، قُلدری کردید یا به هر نحوی دردسری درست کردید، مسئولیت آن را بپذیرید. پاسخگو بودن در این موقعیت‌ها ممکن است شما را وادار به عذرخواهی یا پذیرفتن مسئولیت عمل خطایتان کند، اما در نهایت با این کار خود را در مسیر تبدیل شدن به یک انسان قوی‌تر‌ قرار می‌دهید.

مسیر تقویت هوش هیجانی تا آخر عمر یک انسان ادامه پیدا می‌کند و شما وقتی با تمرینات مشاهده و دقت، گوش دادن، گسترش خودآگاهی و پاسخگو بودن با هوش هیجانی‌تان ارتباط برقرار کنید خواهید دید که این توانایی تا چه اندازه قدرتمند و حیاتی است.

آیا میالید در کارگاه

هوش هیجانی شرکت نید 


  • اضطراب
  • فوبیا
  • وسواس فکری و عملی
  • افسردگی
  • اعتیاد
  • اختلالات خوردن
  • وحشتزدگی
  • خشم

CBT یکی از تحقیقاتی­ ترین انواع درمان­ها ­است، بخشی از آن هم به این دلیل است که این درمان، روی اهداف بسیار خاص تمرکز دارد و نتایج آن را می­ توان نسبتا راحت اندازه گیری کرد.

در مقایسه با روان درمانی مبتنی بر روانکاوی، که افراد را به سمت خودکاوی بی انتهاتر تشویق می ­کند، درمان شناختی رفتاری اغلب برای افرادی مناسب­تر است که با یک رویکردی ساختاری و متمرکز ارتباط بهتری برقرار می­ کنند؛ رویکردی که در آن، درمانگر اغلب نقش تعلیمی دارد. با این حال، برای اینکه CBT موثر باشد، فرد باید آماده باشد، و تمایل داشته باشد که وقت و تلاش خود را صرف تجزیه و تحلیل افکار و احساسات خود کند. این خودتحلیلی و تکالیف، می­ تواند برای فرد دشوار باشد، اما یک راه عالی برای یادگیری بیشتر در مورد این موضوع است که چگونه حالات داخلی، بر رفتار بیرونی تاثیر می­ گذارند.

 

من مایل به ثبت نام  در

کارگاه درمان شناختی رفتاری هستم 


ورکشاپ 20  ،سامانه اطلاع رسانی در خصوص برگزاری کارگاه های عمومی و تخصصی روان شناسی، می باشد . شما علاقمندان می توانید کارگاه های مورد نیاز را در این سامانه اعلام نمایید تا با  حد نصاب رسیدن اعضاءکارگاه مورد نیاز شما برگزار شود .

کارگاه های ورکشاپ 20  با حضور اساتید  برتر و مجرب در حوزه  روانشناسی خانواده، درمانی، صنعتی و سازمانی برگزار خواهد شد .

تلفن جهت هماهنگی 09190742124  .

لطفا  در صورت وم  ،کلمه  درخواست کارگاه را  به این شماره  پیامک فرمایید تا کارشناسا ما  در اسرع وقت  با شما هماهنگ نمایند .



تماس با مدیر سایت 


دکتر جان مایر، محقق هوش هیجانی و استاد روانشناسی دانشگاه نیوهمپشایر معتقد است هوش هیجانی به معنی عملکرد اجتماعی مفیدتری است چرا که افرادی با هوش هیجانی بالا راحت‌تر می‌توانند با احساسات دیگران درگیر شوند و نقطه نظرات آنها را درک کنند. این افراد در ارتباط برقرار کردن و مدیریت رفتارشان قوی‌تر هستند.

دکتر مایر به شبکه خبری ان‌بی‌سی می‌گوید: من قصد داشتم بفهمم که احساسات افراد در حل کردن مشکلات چه نقشی دارند و آیا هوش هیجانی برای سنجش و اعتبار دادن به احساسات انسان، کاربرد درستی دارد یا خیر؟ به نظر می‌رسد افرادی که از بهره هوشی خوبی برخوردار باشند، از توانایی استدلال اجتماعی نیز برخوردار هستند. افرادی که از هوش هیجانی بهتری برخوردار هستند، از توانایی بهتری برای برقراری ارتباط بهره‌مند هستند و مشکلات و درگیری کمتری با دیگران دارند. بر اساس این یافته‌ها، محققان معتقدند باید مقوله‌ای با نام هوش اجتماعی هم وجود داشته باشد ولی هنوز راهی برای اندازه‌گیری آن وجود ندارد.

آیا نمی‌دانید دارای هوش هیجانی‌ هستید یا خیر؟ ورکشاپ 20 در ادامه به ۱۴ مورد که نشان می‌دهند شما دارای EQ بالایی هستید، اشاره می کند


۱. در مورد آدم‌هایی که نمی‌شناسید، کنجکاو هستید.

آیا عاشق ملاقات آدم‌های جدید هستید، و پس از این‌که تازه با کسی آشنا شدید به طور طبیعی تمایل دارید، کلی سوال آنها بپرسید. اگر این‌طور است، درجه‌ی خاصی از همدلی، به عنوان یکی از اجزای مهم تشکیل‌دهنده‌ی هوش هیجانی، درون‌تان وجود دارد. آدم‌هایی که همدلی بالایی دارند (HEPs) – کسانی که پذیرای نیازها و احساسات دیگران هستند، و در رفتارهای‌شان به این نیازها توجه می‌کنند – معمولا ًچیز بسیار مهمی درون‌ آنهاوجود دارد: آنها در مورد غریبه‌ها بسیار کنجکاو هستند و با آغوش باز از دانستن اطلاعات بیش‌تر در مورد آنها استقبال می‌کنند.

کنجکاوی در مورد دیگران راهی برای پرورش همدلی نیز است. رومن کریریچ، مولف کتاب در دست چاپِ همدلی: کتاب راهنما برای تحول، در وب‌گاه گریترگود می‌نویسد: ” کنجکاوی همدلی‌مان را افزایش می‌دهد؛ وقتی با آدم‌‌های خارج از چرخه‌ی معمول اجتماعی‌مان صحبت می‌کنیم، با نحوه‌ی زندگی و جهان‌بینی‌های بسیار متفاوتی نسبت به خودمان، مواجه می‌شویم.”


۲. رهبر شایسته‌ای هستید

به اعتقاد گلمن، معمولاً همه‌ی رهبرانِ استثنایی یک ویژگی مشترک دارند. علاوه بر نیازهای سنتی کسب موفقیت – استعداد، بلندهمتی و اخلاق کاری قوی – آنها دارای درجه‌ی بالایی از هوش هیجانی هستند. وی در تحقیق خود، با مقایسه‌ی افراد معمولی با کسانی که جزء بهترین رهبران ارشد بودند، دریافت نزدیک به ۹۰ درصد تفاوت‌هایی که در شناخت‌نامه‌های این دو گروه وجود دارند ارتباطی به توانایی ادراکی‌شان ندارد، بلکه مربوط به هوش هیجانی‌شان هستند.

گلمن در مجله‌ی کسب‌وکار هاروارد می‌نویسد: "هر قدر جایگاه فردی یک مجری مشهور بالاتر باشد، به دلیل اثربخشی بالای‌اش، قابلیت‌های هوش هیجانی بالاتری در وی بروز می‌کند.”

۳. نقاط قوت و ضعف‌تان را می‌شناسید

بزرگ‌ترین نشانه‌ی خودآگاهی این است که در مورد شناخت خودتان صداقت داشته باشید – بدانید در چه موضوعاتی مهارت دارید، چه جاهایی نیاز به تلاش بیش‌تر دارید، و همه‌ی این‌ها را در خودتان بپذیرید. یک فرد باهوش هیجانی می‌داند چگونه نقاط قوت و ضعف‌اش را بشناسد، و می‌تواند در ذهن‌اش تحلیل ‌کند چگونه در این چارچوب موثرترین کارکردش را ارائه دهد. این آگاهی باعث ایجاد اعتماد به نفس قوی می‌شود که از نظر گلمن یکی از عوامل مهم هوش هیجانی است.

وی می‌گوید: "اگر بدانید واقعاً در چه موضوعاتی تاثیرگذاری بیش‌تری دارید، پس می‌توانید در آن موضوعات با اعتماد به نفس کامل کار کنید”.


۴. به خوبی به همه چیز توجه می‌کنید

آیا با هر صدایی، نوشته‌ای و فکر گذرایی تمرکزتان را از دست می‌دهید؟ در این صورت، این مسئله می‌تواند شما را از عمل کردن در بالاترین سطح هوش هیجانی باز دارد. ولی به گفته‌ی گلمن، توانایی مقاومت در برابر عوامل حواس‌پرتی و تمرکز بر آن‌چه در حال انجامش هستید بزرگ‌ترین راز هوش هیجانی است. بدون حضور درونی و اجتماعی، پرورش خودآگاهی و ایجاد روابط قوی کار دشواری است.

گلمن می‌گوید: "اگر فردی در دوران کودکی بتواند بر کار یا درس‌اش تمرکز کامل داشته باشد و خواندن یک نوشته‌ی غیر مهم یا انجام یک بازیِ ویدئویی را به بعد از اتمام کار اصلی‌اش موکول کند… می‌تواند با قدرت پیش‌بینی کند در بزرگ‌سالی به موفقیت مالی می‌رسد؛ این عامل از داشتن IQ بالا یا ثروت خانوادگی، بسیار مهم‌تر است. این توانایی را می‌توانیم به کودکان‌مان آموزش دهیم”.


۵. دقیقا ًمی‌دانید از چه چیزی ناراحت هستید

همه‌ی ما در طول روز برخی تغییرات هیجانی را تجربه می‌کنیم، و معمولا هم نمی‌دانیم این موج عصبانیت یا اندوه از کجا آمده است. ولی مهم‌ترین جنبه‌ی خودآگاهی، تواناییِ شناساییِ دلایل هیجانات و ناراحتی‌های‌مان است.

با خودآگاهی می‌توانید به جای این‌که هیجانات را اشتباهی بشناسید یا نادیده بگیرید، آنها را در لحظه‌ی بروز شناسایی کنید. آدم‌های باهوش هیجانی در لحظه‌ی بروز هیجانات اندکی درنگ می‌کنند، احساسات‌شان را درک می‌کنند و تاثیر هیجانات را بر آنها ارزیابی می‌کنند.


۶. با اغلب آدم‌ها کنار می‌آیید

گلمن می‌گوید: "داشتن روابط موثر و راضی‌کننده نشانه‌ی داشتن هوش هیجانی است”.


۷. عمیقاً تمایل دارید فرد بااخلاق و خوبی باشید

یک جنبه از هوش هیجانی "هویت اخلاقی”مان است که نشان می‌دهد به چه میزان تمایل داریم خودمان را به عنوان یک آدم اخلاقی و مهربان ببینیم. اگر شما هم تمایل دارید این بخش از وجودتان را پرورش دهید (صرف‌نظر از این‌که نحوه‌ی رفتارتان در شرایط مشابهِ گذشته گونه بود)، حتما دارای EQ بالایی هستید.


۸. با حوصله و شکیبایی به دیگران کمک می‌کنید

اگر عادت کنید با حوصله به دیگران توجه کنید، خواه این‌که به آرامی تغییر مسیر دهید و به دوستی سلام کنید یا به یک خانم سالمند در مترو کمک کنید، نشان می‌دهید دارای هوش هیجانی‌ هستید. بسیاری از ما در اغلب اوقات به خودمان و کارهای‌مان تمرکز می‌کنیم. و دلیل این مسئله هم آن است که آن‌قدر در شرایط استرس‌زا و با مشغله‌ی زیاد دور خودمان می‌چرخیم و دنبال انجام کارهای‌مان هستیم که به راحتی هیچ زمانی برای توجه (چه رسد به کمک) به دیگران نداریم.

گلمن در برنامه‌ی تدتاک با موضوع مهربانی این‌گونه عنوان کرد: "در همه‌ی انسان‌ها طیفی وجود دارد که از حالت کامل خودغرقی (self-absorption) به سوی توجه و همدلی و مهربانی پیش می‌رود. حقیقت این است که اگر تمرکزمان به خودمان باشد، اگر غرق در خویشتن شویم – که اغلب در طول روز این‌گونه هستیم – واقعا دیگر نمی‌توانیم به دیگران توجه کنیم”.

آگاهی بیش‌تر از دنیای اطراف‌مان، برخلاف غرق شدن در دنیای کوچک درون‌مان، و پرورش بذر مهربانی – از اجزاء مهم EQ هستند.

ورکشاپ 20 پیشنهاد می کند مقاله

آثار طلاق بر کودکان  را مطالعه کنید .


۹. در خواندن حالات چهره‌ی آدم‌ها ماهر هستید

توانایی حس کردن احساسات دیگران از نشانه‌های مهم EQ بالا است.

۱۰. پس از سقوط، به سرعت کمر راست می‌کنید

این‌که چگونه با اشتباهات و موانع کنار می‌آیید، تا حدودی زیادی می‌تواند شخصیت‌تان را نشان دهد. افراد باهوش هیجانی بالا می‌دانند اگر قرار باشد فقط یک کار در زندگی‌مان انجام دهیم، این است که به راه درستی که می‌رویم ادامه دهیم. وقتی یک فرد باهوش هیجانی شکست یا مانعی را تجربه می‌کند، می‌تواند به سرعت خود را بازیابد. این مسئله تا حدودی به دلیل توانایی‌شان در تجربه‌ی آگاهانه‌ی هیجاناتِ منفی است؛ به شکلی که به این هیجانات اجازه‌ی تسلط بر رفتارهای‌شان را نمی‌دهند، و این کار قدرت انعطاف‌پذیری‌شان را بالاتر می‌برد.

باربارا فردریکسن، مولف مثبت‌گرا در مصاحبه‌اش با مجله‌ی اکسپریِنس لایف گفت: "افراد انعطاف‌پذیر هیجانات منفی‌شان را پنهان نمی‌کنند، بلکه اجازه می‌دهند در کنار احساسات دیگرشان قرار بگیرد. با این کار، به صورت هم‌زمان احساس می‌کنند ‘در مورد این موضوع ناراحت هستم’، و به این موضوع نیز فکر می‌کنند ‘ولی از آن موضوع راضی هستم'”.

۱۱. ویژگی‌های افراد را به درستی حدس می‌زنید

همیشه قادر بوده‌اید از همان ابتدای آشنایی، متوجهِ نوع شخصیت فرد مقابل‌تان شوید – و کم‌تر پیش می‌آید حدس‌تان اشتباه باشد.

۱۲. به صدای درونی‌تان اعتماد می‌کنید

به گفته‌ی گلمن، فرد باهوش هیجانی با اطمینان بر بینش و بصیرت‌اش تکیه می‌کند. اگر بتوانید به خودتان و هیجانات‌تان اعتماد کنید، دیگر دلیلی ندارد صدای درونی‌تان (یا آن حالتی که در دل‌تان احساس می‌کنید) را که راه را به شما نشان می‌دهد نادیده بگیرید.

۱۳. همیشه به خودتان انگیزه می‌دهید

آیا در کودکی، حتی اگر قرار نبود به شما جایزه‌ای بدهند، باز هم بلندهمتی و سخت‌کوشی می‌کردید؟ اگر در همان آغاز همیشه به خودتان انگیزه می‌دادید – و توجه و انرژی‌تان را فقط معطوف پیگیری اهداف‌تان می‌کردید – احتمالا EQ بالایی دارید.

۱۴. می‌دانید در چه مواقعی جواب منفی بدهید

طبق گفته‌ی گلمن، خودتنظیمی، به عنوان یکی از ۵ جزء هوش هیجانی، به معنی توانایی در منظم کردنِ خودتان و اجتناب از عادات ناسالم است. آدم‌های با هوش هیجانی معمولا برای تحمل استرس (محرک عادات بد در خیلی از آدم‌ها) و کنترل آرزوهای‌شان آمادگی کامل دارند.

تهیه  وتنظیم :امیر عباس رحیمی

هوش هیجانی|کاریزما|همدلی|ورکشاپ20|

مایل  به ثبت نام در کارگاه

هوش هیجانی هستم.


ویژگی های یک درمانگر جنسی

درمانگران جنسی افرادی بسیار دلسوز، مهربان و سازماندهی شده هستند که می توانند یک رابطه ی مطمئن با مراجعین شان برقرار کنند.

برای ایجاد یک رابطه ی مطمئن، درمانگر جنسی باید بتواند به بیمارانی که مشکلات جدی و یا خجالت آوری دارند، با دلسوزی و شفقت گوش بدهد.

بسیاری از درمانگران جنسی، بطور عمومی کار می کنند و روش های گروهی درمانی را آموزش می دهند که بسیار متفاوت می باشند.

توانایی ایجاد ارتباطی خوب می تواند به شما کمک کند تا در این راه موفق شوید.

این  مطلب را  بخوانید :

3 تکنیک تقویت هوش هیجانی

تاییدیه و مجوز روان درمانگر جنسی

 

کارشناسی ارشد و یا دکترای درمانگری جنسی، برای یک متخصص درمانگر ذهنی شدن، لازم است.

شما باید تاییدیه رسمی کشوری که در آن مشغول به کار می شوید را داشته باشید.

هنگامی که برای این کار اقدام کردید، ممکن است تصمیم بگیرید که در یک تخصص دیگر نیز پیشرفت داشته باشید

برخی از موسسات آموزشی نیز در این زمینه گواهی و مجوز صادر می کنند.

صدور این مجوز دولتی، ممکن است نیازمند آموزش هایی در زمینه های جنسی و گذراندن آزمون دولتی باشد.

اامات این مجوز، بسته به آن دولت، متفاوت هستند.

جامعه شناسان، درمانگران و مشاوران نیز می توانند در زمینه ی درمانگری جنسی تخصص پیدا کنند.

گواهینامه ی AASECT برای متخصصان سلامت جنسی دارای آموزش ها و استاندارد های بسیار سخت و پیچیده ای می باشد.

همچنین داشتن مجوز و گواهینامه در این زمینه باعث بالا رفتن حقوق فرد نیز می شود.

وظایف شغلی یک درمانگر جنسی

 

شما به عنوان یک درمانگر جنسی باید به افرادی که دارای مشکلات و دشواری های جنسی هستند، مشاوره دهید.

این مسائل ممکن است شامل مشاوره ی دوستانه و یا مشکلات خاص جنسی باشد.

شما ممکن است به افرادی که دارای این مشکلات جنسی هستند مشاوره بدهید:

  • کاهش میل جنسی
  • زود انزالی و یا مشکلاتی مانند اختلال نعوظ
  • مشکلات یائسگی
  • انحرافات جنسی
  • ارتباط جنسی دردناک
  • مشکلات ارگاسم

وظایف درمانگر جنسی کدامند؟

 

یک درمانگر جنسی همچنین ممکن است با افرادی که دارای آسیب های روحی جنسی و یا احساسی شده اند نیز سر و کار داشته باشد.

هر یک از این مسائل ممکن است با احساس شرم، گناه، 

افسردگی و … همراه باشند.

دیگر مشکلاتی که ممکن است در این مسئله دخیل باشند شامل احساس عدم اعتماد به نفس ، دشواری در روابط و احساس بد نسبت به روابط جنسی و ازدواج باشند.

  • یک درمانگر جنسی باید از تکنیک هایی همچون Kegel کمک بگیرد تا این مشکلات را برطرف کند.
  • شما به عنوان یک درمانگر جنسی ممکن است نیاز باشد که در گروه های درمانی با ن، مردان و یا زوجین در ارتباط باشید.

سایر موضوعاتی که ممکن است در حیطه ی کاری یک درمانگر جنسی باشند شامل:

  • تمایلات جنسی و عدم توانایی جنسی
  • تمایلات جنسیتی
  • تمایلات جنسی و بیماری های خاص
  • سوء استفاده ی جنسی
  • تمایلات جنسی در فرهنگ
  • جنسیت و آناتمی باروری
  • آموزش های جنسی
  • تعلیم جنسی
  • تعالیم جنسیتی اعتقادی

یک درمانگر جنسی همچنین ممکن است در یک محیط آموزشی و یا شرکت کار کند.

این درمانگران باید از کارگاه ها، دوره ها و سمینار های مرتبط بهرمند باشند و بتوانند برای مدارس و یا شرکت ها، خدمات مشاوره روانشناسی ایجاد کنند.

در اغلب مواقع، درمانگران جنسی وقت خود را صرف آموزش عمومی و نگرانی های عموم مردم در مورد این مسائل و نقش آن ها در آموزش و جامعه می کنند.

 منبع: ویکی روان

اگر نیاز به  کارگاه  روانشناسی در خصوص درمانگری جنسی دارید  لطفا 

ثبت نام کنید 


گویی تفکر، زبان و کلام باهم و به‌طور ترساننده‌ای با واقعیت یکی فرض می‌شوند. ما آدم ها به‌واسطه وجود برنامه گرایش – دوری گزینی در مغزمان، بلافاصله از منبع درد و ناراحتی فاصله می‌گیریم بدون آن که فکر کنیم آیا تهدید ادراک‌شده، واقعی است یا صله زبان ماست.

زندگی با رنج عجین است، آدمی با اجتناب و پرهیز، نمی‌تواند به تمایلاتش نزدیک شود. چرا نمی‌توانیم هم رنج نکشیم هم به خواسته‌هایمان برسیم؟ تمام‌وقت سروکار ما در این رویکرد، با انعطاف‌پذیری روان‌شناختی است. هرچه به راهبردها، احساس‌ها و تجارب منسوخ بیشتر بچسبیم، انعطاف‌پذیری روانی خویش را بیشتر از دست می‌دهیم.

این مدل میان تحمل و پذیرش تمایز قائل می‌شود. تحمل با زجر همراه است و در خود، انفعال را مستتر دارد، حال‌آنکه پذیرش با درد (به‌جای زجر)، همراه است و انسان را از پویش بازنمی‌دارد؛ چه‌بسا پویندگی را به دنبال دارد. توجه به ارزش‌ها، حلقه مفقود درمان‌های روان‌شناختی نوین است.

پذیرش این موضوع که زندگی ارزشمندانه با رنج همراه است، و حرکت در مسیر ارزش‌ها مستم تعهد است، و نیز اینکه واژه‌ها جای تجربه کردن را نمی‌گیرند، بنیان راهبردها و نیز فنون مورداستفاده در رویکرد درمانی اکت (است. جنبه‌های ناکنش‌ورانه زبان در این رویکرد حذف می‌شوند. اکت act بر این موضوع اذعان دارد که هر واژه حجم عظیمی محتوا با خود حمل می‌کند ولی نهایت استفاده را از جنبه‌های کنش‌ورانه زبان می‌کند. تمثیل‌ها جایگاه خاصی در اکت دارند.

شش فرایند بنیادین اکت: ۱) پذیرش ۲) نا هم‌آمیزی (گسلش) شناختی ۳) تماس با لحظه‌لحظه‌های زندگی (مایندفولنِس) ۴) بافتار انگاشتن خویشتن ۵) روشن‌سازی ارزش‌ها و ۶) تعهد / پایبندی. این شش مؤلفه را می‌توان در دو حیطه فرایندهای ذهن آگاهی و تغییر رفتار دسته‌بندی کرد، فرایندهایی که در ترکیب با هم انعطاف‌پذیری شناختی را ایجاد می‌کنند.

در ادبیات عرفانی ما، تجربه کردن درد روان‌شناختی، همواره فضیلت دانسته شده است (درد عشقی کشیده‌ام که مپرس / زهر هجری چشیده‌ام که مپرس). پذیرش (وفا کنیم و ملامت‌کشیم و خوش باشیم / که در طریقت ما کافریست رنجیدن) و ناامیدی سازنده (در ناامیدی بسی امید است) بخش اصلی رشد روحی دانسته شده است. رفتار برتر از کلام است (دو صد گفته چون نیم کردار نیست) و زندگی ارزش‌مدار یا عاشقانه (دل به کف عشق هر آن‌کس سپرد/ جان بدر از وادی محنت نبرد)، هدف بیشتر مکاتب عرفانی ماست.

چشم‌ها را باید شست

جور دیگر باید دید

واژه‌ها را باید شست

واژه باید خود باد

واژه باید خود باران باشد

این درمان با ادغام مداخلات پذیرش و ذهن آگاهی در راهبردهای پای بندی / تعهد و تغییر، به درمان‌جویان برای دستیابی به زندگی پر نشاط، هدفمند و با معنا کمک می‌کند. هدف اکت (درمان پذیرش و تعهد) تغییر شکل یا فراوانی افکار و احساسات آزارنده نیست؛ بلکه هدف اصلی آن تقویت انعطاف‌پذیری روان‌شناختی است. توانایی تماس با لحظه‌لحظه‌های زندگی و تغییر و تثبیت رفتار است، رفتاری که به مقتضای موقعیت، همسو با ارزش‌های فرد می‌باشد.

ورکشاپ 20  پیشنهاد می کند:

5 مانع رسیدن  به  خودشکوفایی

اکت، رنجش انسان و اجتناب تجربه‌ای

اکت به‌جای تلاش مستقیم برای کاهش هیجانات و افکار آزارنده بر افزایش کارآمدی رفتاری در عین وجود افکار و احساسات ناخوشایند، تأکید می‌کند. مفروضه اصلی اکت ازاین‌قرار است که بخش قابل‌توجهی از پریشانی روان‌شناختی جز بهنجار تجربه انسانی است.

اجتناب تجربه‌ای ممکن است برای مدت کوتاهی تسکین‌دهنده باشد، اما مشکلات و پریشانی ما را در درازمدت وخیم‌تر می‌کند و مانع از زندگی با معنا، هدفمند و پرشور می‌شود. اگر فردی برای شغل رضایت‌بخش ارزش قائل است ولی معمولاً با تقاضاهای استرس‌زای آن کنار نمی‌آیند، بعید است به چنین شغلی برسد.

افزایش اجتناب تجربه‌ای همراه با ناتوانی در کاهش پریشانی در درازمدت و حتی کوتاه‌مدت منجر به دوری روزافزون از زندگی با معنا، هدفمند و پرشور می‌شود. روان‌درمانی مم است به درمان‌جویان کمک کند تا راه‌هایی برای پذیرش این پریشانی پیدا کنند.

ادعای واژه‌های سمج و ارزیاب مبنی بر اینکه به واقعیت پی برده‌اند، خیالی بیش نیست. درمانگر اکت از درمان‌جو نمی‌خواهد که محتوی افکارش را بپذیرد؛ بلکه می‌خواهد افکارش را به همان صورتی بپذیرد که هست، نه آن‌گونه که ذهنش می‌گوید.

اکت و موج سوم رفتاردرمانی

رفتارگرایی منحصراً به متغیرهایی استوار بود که به‌طور مستقیم قابل‌مشاهده بودند. فرضیه های اصلی شناخت درمانی این بود که شناخت‌واره‌های تحریف‌شده و غیرمنطقی، که به‌طور بالقوه تغییرپذیر هستند، بیشترین نقش را در بروز اختلال روانی ایفا می‌کنند.

نظریه چارچوب ارتباطی و فاصله‌گیری فراگیر (که هم‌اکنون درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد / پایبندی) نامیده می‌شود؛ مجموعه نسبتاً منحصربه‌فردی از فرایندهای یادگیری کنش گر را که به‌طور مستقیم قابل‌مشاهده هستند، مدنظر نظر قرار می‌دهد. این رویکرد از انتقادهای ذهن‌باوری به دور است و شامل سازه‌های قابل‌مشاهده نمی‌شود؛ مراد سازه‌هایی است که در سایر نظریه‌های روان‌شناختی وجود دارد.

نظریه چارچوب ارتباطی به افراد کمک می‌کند افکار و هیجانات مسئله‌ساز را به‌گونه‌ای متفاوت تجربه کنند، نه اینکه برای تغییر یا کاهش فراوانی‌شان تلاشی نظام‌مند صورت دهند. پیوند نسبتاً نزدیک دانش‌بنیادی و کاربردی در موج اول رفتاردرمانی بار دیگر در نظریه چارچوب ارتباطی و اکت در موج سوم نشان داده شده است.

مایل  به شرکت در

کارگاه  درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد هستم.

پرتال خبری روانشناسی


با کسب اطلاعات درباره‌ی مولفه‌ها‌ی اساسی هوش هیجانی می‌توانید در حالی که ارتباط خود را با سایرین هدایت می‌کنید و با آنها در تعامل هستید درباره‌ی خودتان نیز بیشتر بدانید. ورکشاپ 20 در این مقاله می‌توانید درباره‌ی مولفه‌های هوش هیجانی بیشتر بخوانید.

۱. باید ببینده خوبی باشید تا شما بتوانید به دیگران احترام بگذارید

وقتی بیننده دقیق به رفتار و گفتار خودتان و دیگران باشید قادر خواهید بود نسبت به خود و دیگران با مراعات رفتار کنید. اگر می‌خواهید هوش هیجانی خود را افزایش دهید به واکنش‌ها‌یی که در قبال دیگران انجام می‌دهید دقت کنید. آیا پیش از در دست داشتن تمام حقایق لازم، قضاوتی شتاب‌زده می‌کنید؟ آیا بدون معطلی قضاوت می‌کنید یا برچسب می‌زنید؟ یا پیش از انجام واکنشی خاص زمان کافی مکث کرده و مراحل لازم را سپری می‌کنید؟ آیا خود را جای آنها می‌گذارید و نسبت به دیدگاه و نیازهای آنها پذیرا و بدون گارد هستید؟ اگر وقت کافی صرف کنید و به دقت همه‌ی جوانب را در نظر بگیرید، می‌توانید زاویه‌ی دید و مراعاتی تازه نسبت به خودتان و دیگران به دست بیاورید.

۲. برای یادگیری لازم است دقیقاٌ گوش فرا دهید

یکی از مولفه‌ها‌ی رشد هوش هیجانی این است که یاد بگیریم به جای عجله کردن، یا گرفتنِ تصمیمی غیرقابل تغییر و عمل بر اساس آن، به پیام‌ها‌ی کلامی ‌و غیرکلامی ‌به روشی کارآمد توجه کنیم. باید بیاموزید که به پیام‌ها‌ی غیرکلامی ‌برای مثال به حرکات، حالت بدن و علامت‌ها‌ی بدنیِ و یا زبان بدنی مرتبط با هر یک از احساسات (شادی، غم، بی‌حوصلگی و…) توجه کنید. مهم‌تر‌ از اینها تمرین کنید که با فروتنی به دیگران گوش فرا دهید. فروتنی می‌تواند خصوصیت فوق‌العاده‌ای باشد. فروتنی این معنی را نمی‌دهد که به خودتان اعتماد نداشته یا حرفی برای گفتن ندارید. این خصوصیت به شما کمک می‌کند تا به صحبت دیگران در سکوت و با اعتماد به نفس گوش فرا دهید. فروتن بودنِ شما به دیگران فرصت صحبت کردن و شنیده شدن می‌دهد، در این حالت به جای جلب‌ کردن توجه دیگران، روی آنها تمرکز می‌کنید تا از آنها بیاموزید و حتی زمانی که با آن احساسات‌شان موافق نیستید احساسات‌شان را درک کنید.

3. پاسخگو بودن را تمرین کنید تا مسئولیت‌پذیر شوید

پاسخگو بودن از خودانگیخته بودن ناشی می‌شود. پاسخگو بودن رانه یا انگیزه‌ای شخصی برای رشد، کسب موفقیت و متعهد بودن به پذیرش مسئولیت خویشتن است. برای تقویت هوش هیجانی‌تان(eq( باید بتوانید این مسئولیت‌پذیری خودانگیخته را در خود تقویت کنید، چرا که احساسات و اعمال شما نشأ‌ت‌گرفته از خودتان است. یعنی اگر کار اشتباهی انجام دادید، کسی را آزردید، قُلدری کردید یا به هر نحوی دردسری درست کردید، مسئولیت آن را بپذیرید. پاسخگو بودن در این موقعیت‌ها ممکن است شما را وادار به عذرخواهی یا پذیرفتن مسئولیت عمل خطایتان کند، اما در نهایت با این کار خود را در مسیر تبدیل شدن به یک انسان قوی‌تر‌ قرار می‌دهید.

مسیر تقویت هوش هیجانی تا آخر عمر یک انسان ادامه پیدا می‌کند و شما وقتی با تمرینات مشاهده و دقت، گوش دادن، گسترش خودآگاهی و پاسخگو بودن با هوش هیجانی‌تان ارتباط برقرار کنید خواهید دید که این توانایی تا چه اندازه قدرتمند و حیاتی است.

آیا میالید در کارگاه

هوش هیجانی شرکت نید 


با کسب اطلاعات درباره‌ی مولفه‌ها‌ی اساسی هوش هیجانی می‌توانید در حالی که ارتباط خود را با سایرین هدایت می‌کنید و با آنها در تعامل هستید درباره‌ی خودتان نیز بیشتر بدانید. ورکشاپ 20 در این مقاله می‌توانید درباره‌ی مولفه‌های هوش هیجانی بیشتر بخوانید.

۱. باید ببینده خوبی باشید تا شما بتوانید به دیگران احترام بگذارید

وقتی بیننده دقیق به رفتار و گفتار خودتان و دیگران باشید قادر خواهید بود نسبت به خود و دیگران با مراعات رفتار کنید. اگر می‌خواهید هوش هیجانی خود را افزایش دهید به واکنش‌ها‌یی که در قبال دیگران انجام می‌دهید دقت کنید. آیا پیش از در دست داشتن تمام حقایق لازم، قضاوتی شتاب‌زده می‌کنید؟ آیا بدون معطلی قضاوت می‌کنید یا برچسب می‌زنید؟ یا پیش از انجام واکنشی خاص زمان کافی مکث کرده و مراحل لازم را سپری می‌کنید؟ آیا خود را جای آنها می‌گذارید و نسبت به دیدگاه و نیازهای آنها پذیرا و بدون گارد هستید؟ اگر وقت کافی صرف کنید و به دقت همه‌ی جوانب را در نظر بگیرید، می‌توانید زاویه‌ی دید و مراعاتی تازه نسبت به خودتان و دیگران به دست بیاورید.

۲. برای یادگیری لازم است دقیقاٌ گوش فرا دهید

یکی از مولفه‌ها‌ی رشد هوش هیجانی یا هوش عاطفی این است که یاد بگیریم به جای عجله کردن، یا گرفتنِ تصمیمی غیرقابل تغییر و عمل بر اساس آن، به پیام‌ها‌ی کلامی ‌و غیرکلامی ‌به روشی کارآمد توجه کنیم. باید بیاموزید که به پیام‌ها‌ی غیرکلامی ‌برای مثال به حرکات، حالت بدن و علامت‌ها‌ی بدنیِ و یا زبان بدنی مرتبط با هر یک از احساسات (شادی، غم، بی‌حوصلگی و…) توجه کنید. مهم‌تر‌ از اینها تمرین کنید که با فروتنی به دیگران گوش فرا دهید. فروتنی می‌تواند خصوصیت فوق‌العاده‌ای باشد. فروتنی این معنی را نمی‌دهد که به خودتان اعتماد نداشته یا حرفی برای گفتن ندارید. این خصوصیت به شما کمک می‌کند تا به صحبت دیگران در سکوت و با اعتماد به نفس گوش فرا دهید. فروتن بودنِ شما به دیگران فرصت صحبت کردن و شنیده شدن می‌دهد، در این حالت به جای جلب‌ کردن توجه دیگران، روی آنها تمرکز می‌کنید تا از آنها بیاموزید و حتی زمانی که با آن احساسات‌شان موافق نیستید احساسات‌شان را درک کنید.

3. پاسخگو بودن را تمرین کنید تا مسئولیت‌پذیر شوید

پاسخگو بودن از خودانگیخته بودن ناشی می‌شود. پاسخگو بودن رانه یا انگیزه‌ای شخصی برای رشد، کسب موفقیت و متعهد بودن به پذیرش مسئولیت خویشتن است. برای تقویت هوش هیجانی‌تان(eq( باید بتوانید این مسئولیت‌پذیری خودانگیخته را در خود تقویت کنید، چرا که احساسات و اعمال شما نشأ‌ت‌گرفته از خودتان است. یعنی اگر کار اشتباهی انجام دادید، کسی را آزردید، قُلدری کردید یا به هر نحوی دردسری درست کردید، مسئولیت آن را بپذیرید. پاسخگو بودن در این موقعیت‌ها ممکن است شما را وادار به عذرخواهی یا پذیرفتن مسئولیت عمل خطایتان کند، اما در نهایت با این کار خود را در مسیر تبدیل شدن به یک انسان قوی‌تر‌ قرار می‌دهید.

مسیر تقویت هوش هیجانی تا آخر عمر یک انسان ادامه پیدا می‌کند و شما وقتی با تمرینات مشاهده و دقت، گوش دادن، گسترش خودآگاهی و پاسخگو بودن با هوش هیجانی‌تان ارتباط برقرار کنید خواهید دید که این توانایی تا چه اندازه قدرتمند و حیاتی است.

آیا مایل هستید در کارگاه

هوش هیجانی شرکت کنید


هدف جورجیوف از تحقیق در این زمینه شناخت ابعاد شخصیت انسان و ارائه راهکار برای رشد و خود آگاهی بیشتر انسان بوده است. زیرا جورجیوف بر این باور بود که تا انسان خود را به درستی نشناسد، قادر به کمک به خود و نیز کمک به دیگران نخواهد بود. او انسانها را به نه تیپ شخصیتی تقسیم می کند که هر تیپ دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود می باشد .ورکشاپ 20 در اینجا این نه تیپ  را  به صورت مختصر ارائه  ارائه می نماید  برای دانستن  بیشتر می توانید از طریق فرم زیر برای حضور در این کلاس ها اعلام آمادگی نمایید تا  در اسرع وقت کارگاه انیاگرام برای شما برگزار شود .

درخواست برگزاری کارگاه 

انیاگرام  را  دارم 

۱-تیپ کمالگرا:

اشخاص کمال گرا ملاک های خیلی خیلی بالایی را برای موفقیت در نظر می گیرند و درصورتی که به آن اهداف بلندپروازانه نرسند، خود شان را شکست خورده میدانند . آن ها نسخه همه اتفاق های دنیا را با قانون همه یا هیچ» می پیچند. برای کمال گراها نتیجه هر کاری یا شکست کامل است یا موفقیت کامل. دانش آموزی که موقع انتخاب رشته دانشگاهی، فقط دانشگاه تهران را وارد برگ انتخاب رشته میکند ، ورزش‌کار یا مربی ای که همه مساوی گرفتن ها را یک شکست مفتضح می داند، نقاشی که آن قدر نمایشگاه برگزار نمی کند تا موزه هنرهای معاصر بیاید سراغش و رومه نگار جوانی که تنها نوشتن در همشهری جوان( آن ها که شوخی سرشان نمی شود بخوانند لوموند) راضی اش می کند؛ همه و همه نمونه های اشخاص کمال گرا هستند. ته تمام این ارمان های بالابلند، یک ترس ظریف از شکست خوردن خوابیده است؛ ترسی که باعث میشود فرد همیشه در حالت تنش و استرس باشد.

۲-تیپ مهرطلب یا کمک کننده:

این اشخاص دایم به فکر دیگرانند. خویش را به آب و آتش میزنند تا به سایرین کمک کنند. به قول قدیمیها حسن هلاک هستند. احتیاج به محبّت و توجه دارند. قادر به نه” گفتن، نیستند، زیرا از طرد شدن ترس دارند. افرادی وابسته و متکی به دیگرانند. حرمت ذات پایینی دارند و همواره به دنبال تائید و تحسین دیگرانند.

 

گونه دوم اشخاصی هم دل، صادق، و بسیار بامحبت هستند. بعلاوه آن ها بسیار خودمانی برخورد میکنند و سخاوتند و فداکار هستند. ولی میتوانند احساساتی، خودشیرین و مردم نواز هم باشند. این اشخاص بسیار خوش قلب بوده و به طرف سایرین جذب میشوند . ولی احتمال دارد به سمت انجام کارهایی برای افراد دیگر بروند که آن ها محتاج به آن شوند. این افراد معمولاً با possessiveness و بیان نیازهای خود مشکل دارند. این اشخاص در بهترین حالت خود خواه نبوده و بشر دوست هستند. آن ها معمولاً بسیار به سایرین عشق می ورزند.


۳-تیپ پیشرفتگرا یا موفقیت جو:
آن چه برایشان بیش از هرچیز اهمیت دارد، موفقیت شان است و برای پیش رفت، سخت کار میکنند و دست به هر اقدامی که لازم باشد، میزنند و جویای نام و مقام هستند. افرادی پُرکار و رقابت جو هستند و خویش را با کارهایی که انجام می‌دهند ، می شناسند. همواره به فکر برنده شدن در موقعیت های رقابتی هستند. در رنگ عوض کردن ، مهارت دارند. در حالت افراطی، به تیپ اول بدل میشوند . بیش ترین لذت را در کارکردن دارند. دنبال پول، پرستیژ و رفاه هستند و تلاش میکنند وارد مقوله های احساسی و عاطفی نشوند. این خطر در آنها هست که توجه به کار و موفقیت و رقابت با سایرین، بیش از توجه به خود و خانواده، اهمیت پیدا کند.

۴-تیپ رمانتیک محزون یا هنرمند:
تیپ رمانتیکِ محزون یا هنرمند: این اشخاص، خواستار کارهایی هستند که دردسترس نیست. ایده‌ال ها هیچ وقت در اینجا و حالا نیست و به عبارتی آن چه دردسترس است، برایش بی‌ارزش است و آن چه را بدست آوردنش سخت است می خواهند. بسیار احساسی و زودرنج هستند. خویش را با حس سایرین درگیر میکنند و چون از تخیل بسیار نیرومندی برخوردارند، خودشان هم دچار همان حس ها میشوند .

 

اکثر ناراحت و افسرده هستند و خلق متغیر دارند. اشتغال ذهنی آنها با گم شده هاست و عاشقِ غایب و امور ازدست رفته اند. از کارهای ساده و یکنواخت خسته میشوند و درصورتی که امکان آن باشد، ول خرج هستند. خواهان توجه هستند و عدم توجه ، آنها را ناراحت میکند . ارتباط ها و جمع های یکنواخت، برایشان خسته کننده است. امور تاریک و ممنوع، مدام برای آنها جذابیت دارد. احساس زیبایی شناختیِ قوی ای دارند. تضادهای وجودی شان زیاد است. در بین نُه تیپ انیاگرام، حساس ترین تیپ شخصیتی را دارند و زندگی در کنار این اشخاص، مانند راه رفتن روی یخ است.

 

 

۵-تیپ فکور:
این اشخاص بسیار در خویش فرو رفته یا درونگرا هستند( از بودن در جمع لذت نمی برند و اجتماع گریزند). قادر به ابراز احساسات خویش نیستند و معمولاً تمایل کمی برای ازدواج دارند. در کلاس معمولاً در ردیف آخر می نشینند تا همه را ببینند ولی دیگران وی را نبینند. دوست دارند دیده نشوند و نامریی باشند. همواره احساس را بعد از عقل تجربه می کنند. اهل کتاب خواندن و جمع اوری اطلاعات هستند و می خواهند از همه چیز سر در بیاورند.

 

تیپ شخصیتی , سلامت شخصیت,راههای رشد و سلامت شخصیت

تیپ های شخصیتی

 

۶-تیپ وفاخو، وفاجو و شکاک:

این اشخاص به همه چیز شکدارند. افرادی محتاط هستند. می خواهند بدانند که در ذهن سایرین راجع به آن ها نیزچه می گذرد. نگران خیانت و بی وفایی دیران هستند. معمولاً استرس  و اضطراب دارند و دوست دارند وظیفه آن ها در جایی که هستند معلوم و تعریف شده باشد. نوعی متعهد و مبتنی بر امنیت هستند. شش ها قابل اعتماد ، سخت کوش و مسئولیت پذیر هستند. عیوب را بطور فوق العاده پیدا میکنند و مسایل را پیش بینی میکنند و همکاری foster دارند و میتوانند حالت دفاعی، گریزان، و مضطرب بگیرند و در حالی که شاکی از استرس زیاد هستند ولی در حالت استرس کار میکنند .

 

آن ها می توانند محتاط و دودل باشند ولی انفعالی، جسور، و مبارز باشند. این اشخاص بطور معمول با شک و سوء ظن بخود مشکل دارند. این اشخاص در بهترین وضعیت از نظر درونی پایدار، متکی بخود میباشند و شجاعانه از خویش و سایرین دفاع میکنند .


۷-تیپ خوش بین و خوش گذران:

دوری از درد. افرادی اجتماعی و رفیق باز هستند. معمولاً  هر  اری بلد هستند وهمه فن حریفند و در چند چیز مهارت دارند و بسیار خوش بینند. پیوسته به سایرین امید می دهند، نگران نباش همه چیز درست میشه. اهل بلوف زدن و خالی بندی و یا غلو کردن هم هستند و… ( بخاطر لذت جوئی، تنوع طلبی و هیجان خواهی بالا، احتمال گرایش به اعتیاد در این تیپ نسبتا زیاد است). هفت ها برونگرا، خوشبین، با استعداد، و با انگیزه هستند.

 

آن ها صبور، جسور و عملگرا هستند ولی استعدادهای آن ها میتواند به هرز رود، بی اندازه پراکنده شده و نامنظم شوند. این اشخاص مرتب بدنبال تجربه های جدید و جالب هستند، ولی میتوانند با ادامه دادن پریشان و خسته شوند. آنها معمولاً با مسائلی چون بی صبری و عجله کردن مشکل دارند. این اشخاص در بهترین وضعیت بر استعدادها و اهداف ارزشمند خویش تمرکز میکنند ، قدر دان، شاد و خرسند هستند.


۸-تیپ چالشگر یا قدرت طلب:
این اشخاص همیشه به دنبال قدرت و تسلط بر سایرین هستند. دوست دارند مدیر و رهبر باشند و دستور بدهند. بسیار کنترل کننده هستند و آمرانه با سایرین رفتار می کنند. تمایل به دیکتاتور بودن دارند. درصورتی که سایرین خصوصا زیر دستان آن ها، از آنان پیروی نکند، سخت بر آشفته و عصبی میشوند در عین حال حمایت کننده هم هستند و از زیر دستان خویش حمایت می کنند ولی به این شرط که آن اشخاص مطیع اوامر این عالی جنابان باشند؟!. افرادی انتقام جو بوده و.

۹-تیپ صلح طلب و میانجی:

این اشخاص دنبال ارامش و آشتی و صلح با دیگران هستند. پیوسته می خواهند بین سایرین واسطه شوند تا بین آن ها آشتی بر قرار کنند. افرادی انطباق پذیر و تابع هستند. از درگیری و خشونت خودداری میکنند و حتی شاید از آن می ترسند. نسبتا تنبل هستند. در تصمیم گیریها مشکل دارند و آخرین تصمیم را درست نمی گیرند و.

 

این ویژگیها سرنخهای این تیپها بودند. و شرح تفصیلی آن زیاد است. تصور بر این است که هر شخص همانگونه که دارای یک گروه خونی است دارای یکی از این تیپهای شخصیت میباشد . در ضمن میزان سلامت شخصیت در هر تیپ از یک تا نه در نوسان است. اشخاص در هر تیپ میتوانند از سلامت کامل تا عدم سلامت در نوسان باشند. نکته دیگر این که نه گروه شخصیتی به سه گروه یا مثلث تقسیم میشوند  و در درون هر مثلث، هر تیپ به ویژگیهای بعضی تیپها هم گرایش دارد که اصطلاحا به آن بال یا وینگ میگویند . این مثلثها به شرح زیر است:

 

۱- مثلث اراده که شامل تیپهای یک، هشت و نه است.

۲- مثلث قلب یا احساسات که شامل تیپهای دو، سه و چهار میباشد .

۳- مثلث مغز یا تفکر که شامل تیپهای پنج، شش و هفت است.

 

برای شکل پذیری هر تیپ دلایل خاصی پیش بینی شده است که بیش تر بر میگردد به تجربیات خاص دوران کودکی و روش ارتباط والدین باکودک. راه رشد و سلامت هم برای هر تیپ خاص همان تیپ است. برای شناخت تیپ شخصیتی خویش باید با وسیله دقیق که همان تست شخصیت انیاگرام است، مورد ازمون قرار گیرید و بعد راههای رشد و سلامت شخصیت خویش را با کمک و  بهره گیری از خدمات 

سایت  روان نیاز  و یک روانشناس خوب بکار گیرد .

 

درخواست برگزاری کارگاه 

 انیاگرام  را  دارم 

 

<

طرحی‌ است که به تبیین نُه مدل ارتباطی انسان‌ها می‌پردازد. (Enneagram را در زبان فارسی به شکلهای اناگرام –انیاگرام و ایناگرام نیز می‌نویسند.)

در انیاگرام نُه تیپ شخصیتی معرفی می‌شود، که هر یک از آن‌ها انگیزه‌ها، ارزش‌ها، تمایلات و ترس‌های خاص خودشان را دارند. هیچ‌یک از تیپ‌های شخصیتی اناگرام، نسبت به تیپ‌های دیگر برتری ندارد، و هرکدام از تیپ‌های شخصتی اناگرام، نقاط ضعف و نقاط قوت خاصی را دارند، که با شناخت آن‌ها می‌توانیم رابطه‌ای بهتر با خود و با دیگران برقرار کنیم. شخصیت شناسی انیاگرام  ( تست انیاگرام ) دانشی‌ است باستانی که در چند دهه‌ی اخیر با دگرگونی و تحولی بنیادین، در قامتی تازه  و نو پا به عرصه‌ی علوم انسانی گذاشته است. ردپای انیاگرام را، گرجیف در ایران و عرفان ایرانی یافت، به‌طوری که می‌گویند مولانا یکی از بزرگان این علم بوده است. انیاگرام جزو اسراری بوده است که سینه به سینه نقل می‌شده و گرجیف پس از سفری پرماجرا به کشورهای یونان، مصر، ترکیه، ایران، افغانستان، هند و نواحی تبت، سرانجام این علم باستانی را به شکلی دسته‌بندی شده در اختیار علاقه‌مندان به خودشناسی قرار داد.

انیاگرام بسیار مورد توجه روانشناسان قرار گرفت و با توصیف ویژگی‌های شخصیتی هر تیپ، بر اساس طبقه‌بندی‌های روانشناسی، برای هر تیپ شخصیتی، ویژگی‌های روان‌شناختی منحصربه‌فردی معرفی شد.

تیپ شخصیتی , سلامت شخصیت,راههای رشد و سلامت شخصیت

شخصیت شناسی انیاگرام ( تست انیاگرام ) در واقع سفری‌ست از خود به خود. سفر از خودِ شرطی‌شده‌ای که به شکلی اتوماتیک‌وار رفتار می‌کند؛ تا خویشتنِ آگاه و بیداری که کنترلِ ماشینِ کالبد-ذهن-شخصیت” را به دست گرفته است. انیاگرام سفری‌ست از موج (که می‌پندارد از دریا جداست) به دریا. در این سفر ما با قالبی که خود را با آن یکی انگاشته‌ایم آشنا می‌شویم و با دست ساییدن به کرانه‌های این قالب، پا به دنیایی می‌گذاریم که در آن، ما به جای واکنش نشان دادن به شرایط، کُنِشی خلاق و آگاهانه خواهیم داشت. این نویدرا نیز به شما بدهم، که ما با شناخت تیپ‌های شخصیتی نُه گانه‌ی اینیاگرام، می‌توانیم از خصوصیات مثبت تیپ‌های شخصیتی دیگر نیز، هر زمان که نیاز بدانیم در زندگی خود بهره‌مند شویم. ما با شناخت تیپ‌های شخصتی اینیاگرام به تعبیر مولانا پی به جانی می‌بریم که این شخصیت، پیراهنی‌ست بر تنِ او.

تئوری انیاگرام یا تیپ های نه گانه (در شکل فعلی آن) در واقع ترکیبی از عرفان شرقی و روانشناسی مدرن است. هدف جورجیوف از تحقیق در این زمینه شناخت ابعاد شخصیت انسان و ارائه راهکار برای رشد و خود آگاهی بیشتر انسان بوده است. زیرا جورجیوف بر این باور بود که تا انسان خود را به درستی نشناسد، قادر به کمک به خود و نیز کمک به دیگران نخواهد بود. او انسانها را به نه تیپ شخصیتی تقسیم می کند که هر تیپ دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود می باشد .

در صورت تمایل به شرکت در کارگاه 

انیاگرام  لطفا  فرم را پر کنید 


ورکشاپ 20  ،سامانه اطلاع رسانی در خصوص برگزاری کارگاه های عمومی و تخصصی روان شناسی، می باشد . شما علاقمندان می توانید کارگاه های مورد نیاز را در این سامانه اعلام نمایید تا با  حد نصاب رسیدن اعضاءکارگاه مورد نیاز شما برگزار شود .

کارگاه های ورکشاپ 20  با حضور اساتید  برتر و مجرب در حوزه  روانشناسی خانواده، درمانی، صنعتی و سازمانی برگزار خواهد شد .

تلفن جهت هماهنگی 09190742124  .

لطفا  در صورت وم  ،کلمه  درخواست کارگاه را  به این شماره  پیامک فرمایید تا کارشناسا ما  در اسرع وقت  با شما هماهنگ نمایند .

Afbeeldingsresultaat voor ‫تصویر کارگاه روانشناسی‬‎
اطلاع رسانی کارگاه ها روان شناسی ،ارسال کلمه کارگاه به 09190742124

ورکشاپ 20 نیاز شما  به کارگاه  های روانشناسی را نیاز سنجی نموده  و در اسرع وقت  کارگاه های مورد نیاز شما را فراهم میکند .

برگزاری کارگاه های فرزند پروری

برگزاری کارگاه تربیت  درمانگر کودک و نوجوان

مدرس کارگاه های تخصصی مدیریت رفتار(PMT)

آ موزش اختلال نافرمانی مقابله جویانه(ODD

آموزش اختلالات یادگیری 

چنانچه تمایل دارید برای خود و یا مرکز تان نیاز اموزش در زمینه  کودک و نوجوان دارید  لطفا  از طریق این

فرم پیغام بگذارید .


مدرس و سوپروایزر:
دکترعلیمحمد_نظری

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی , عضو کمیسیون و داوران اهدای پروانه کار در سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور و از بهترین اساتید مشاوره و رواندرمانی در سراسر ایران با سابقه بیش از ۲۰سال کار درمانی و آموزشی مداوم


سرفصل های دوره جامع تربیت روان درمانگر⁉

  • تحلیل کامل و کاربردی نظریه های مهم رواندرمانی و عملیاتی کردن آنها.
  • تجزیه و تحلیل فنون پیشرفته در رواندرمانی همراه با تحلیل مراجع واقعی.
  • تحلیل کاربردی و عملیاتی نظریه های خانواده درمانی
  • تحلیل کاربردی و عملیاتی زوج درمانی با محورهای
  • مشاوره پیش از ازدواج
  • مشاوره طلاق
  • غنی سازی روابط زوجی
  • حل و فصل تعت شویی
  • حل و فصل تعت والد - فرزندی
  • حل و فصل تعت شغلی و خانوادگی

_خوانش رواندرمانگرانه کتاب های مشاوره و روانشناسی همراه با تحلیل کاربردی آنها زیر نظر استاد از ابتدای دوره

ظرفیت دوره به دلیل پیش ثبت نام ۱۷ نفر بسیار محدود می باشد

برای شرکت در دوره لطفا  به شماره  09190742124 پیغام بگذارید

زمان برگزاری⁉

پنجشنبه و جمعه های یک هفته در میان با جلسات کاملا عملی و تحلیل مراجع توسط استاد

محل برگزاری⁉

شهر تهران

شرایط پرداخت هزینه ها⁉
با شرایط پرداخت مناسب به صورت کاملا اقساطی و ماهانه و با توجه به شرایط اقتصادی متقاضیان
اعتبار مدرک⁉
با ارائه مدرک معتبر و مورد قبول سازمان نظام روانشناسی و مشاوره

نحوه برگزاری دوره⁉
به همراه آموزش تئوریک و عملی به صورت جلسات حضوری کارگاهی و همچنین انجام کارهای عملی برای به عمل در آوردن دانش نظری, کتاب خوانی,انجام تکالیف و تحلیل کیس


ثبت نام کارگاه
ارائه دهنده : دکتر شهرام وزیری

سرفصل مطالب دوره:

  • تعریف فجایع و بلایا
  • مراحل پاسخ به فجایع و بلایا
  • آسیب پذیری و عوامل موثر بر آسیب پذیری
  • ارزیابی اثرات روان‌شناختی فجایع و بلایا
  • ییامدهای روانی و اجتماعی فجایع و بلایا
  • اثرات فجایع و بلایا بر گروه‌های درگیر
  • اصول مداخلات روان شناختی پس از فجایع و بلایا


اهداف آموزشی:
آماده سازی مقدماتی روان شناسان و مشاوران برای مداخله در بحران

هزینه ثبت نام : 300000تومان     مهلت ثبت نام : 1398/09/07

تاریخ برگزاری کارگاه: پنجشنبه ۱۴ آذر ساعت ۱۴ الی ۱۹

 

 


اما قبل از وقوع هر گونه حادثه، ارائه تعریف از سهم افراد انسانی در وقوع رویدادها می‌تواند تغییرات قابل‌توجهی در شیوه مداخلات روان‌شناختی پس از فاجعه داشته باشد. همه اینها نشان می‌دهد که ما هم چنان با یک مساله حل‌نشده در بحث مخاطرات طبیعی مواجه هستیم: آماده‌سازی افراد جامعه و تغییر نگرش آنها نسبت به حوادث طبیعی و تغییر شدت تمرکز روان‌شناسان از درمان و مداخلات روانی اجتماعی، به سمت تمرکز و توجه بیشتر به آماده‌سازی روانی افراد برای زله و دیگر مخاطرات. شاید مهم‌تر از تربیت درمانگر برای روز مبادا! تربیت نیروهایی باشد که در درجه اول به پذیرش و تغییر نگرش خود درخصوص آمادگی و سپس کمک مردم اهمیت دهند. بدون تغییر در باورها و شیوه تفکر افراد، بسیاری از ما قربانیان بالقوه حوادث طبیعی هستیم چراکه هنوز هم، خانه‌ها روی گسل‌هایی از تهران، گران‌تر از هر نقطه دیگری از این شهر هستند.

ورکشاپ20 پیشنهاد می کند

مقاله تیپ های نه گانه انیاگرام چیست ؟ را مطالعه کنید .

هنوز هم چیدمان وسایل خانه و محل کارمان به‌گونه‌ای است که احتمال خطر را افزایش می دهد. درواقع شیوه سخن‌گفتن مردم از موضوعات مرتبط با مخاطرات، انتخاب راهی را که آنها برای رشد ظرفیت انطباق خود در پیش می‌گیرند، مشخص می‌کند. همچنین انتخاب‌هایی که منعکس‌کننده محتوای این صحبت‌هاست، به باورها و رفتارهای افراد تبدیل شده و به‌مرور، جزئی از تاروپود جامعه می‌شود. وقتی چنین ارزش‌هایی ساخته می‌شوند، درواقع جوامع و اعضای آنها، زیربنای سرنوشت خودشان را بنا نهاده‌اند؛ سرنوشتی که در آن، جامعه، توان همزیستی پایدار با مخاطرات طبیعی خصوصا زله را دارد.

دریافت

شاید مشکل اصلی نبود تعریف نقش و جایگاه روان‌شناس در حوزه بلایا، نبود پیگیری این حوزه به‌عنوان رشته‌ای تخصصی است. روان‌شناسی و بلایا نیازمند حمایت، پیگیری، پژوهش و آموزش مداوم است. این درحالی است که در نقاط دیگر جهان، مطالعات این حوزه تخصصی‌تر شده و حتی برای مثال فقط روی قربانیان سوانح موتورسیکلت کار می‌شود.  اما نقش روان‌شناس در ایران، به حمایت روانی و آن‌هم کوتاه‌مدت پس از وقوع زله محدود شده است و بلایا و فوریت‌های دیگر مانند سیل، رانش زمین و. با درجه اهمیت کمتری بررسی می‌شوند. شاید بهتر باشد در جایگاه روان‌شناس در شرایط اضطراری بازمهندسی ایجاد شده و از مداخلات روانی - اجتماعی صرف به حوزه پیشگیری، گسترش بیشتری یابد. آموزش مردم محلی و روان‌درمانگری، یکی از نقش‌هایی است که روان‌شناس در فرایند و چرخه بحران ایفا می‌کند. اولین نقش به دلیل ارتباط نزدیک‌تر مردمی، نقش مشاور (یکی از مشاوران) مدیران بحران را برعهده دارد و شاید ورود به این حوزه و ارائه پیشنهادهای بومی برای مثلا نحوه ارائه خدمات امدادی و. بتواند نیاز به مداخلات روان‌درمانی طولانی‌مدت را کمتر کند.

به طور خلاصه علاوه بر نقش درمانگر و مشاور مدیریت،

روان‌شناسان در ایجاد آمادگی روان‌شناختی، درک خطر و فرهنگ‌سازی و درواقع پیشگیری‌های اولیه، می‌توانند در خانه‌های دوام شهرداری، طرح محب بهزیستی، طرح زینبیه، طرح امداد و نجات هلال‌احمر، سراهای محله، خانه‌های سلامت شهرداری و . فعالیت کنند. حتی در سطح بالاتر، یک روان‌شناس، می‌تواند همراه با اجرای آزمون‌های معتبر به هر یک از مدیران و فرماندهان سانحه و . از قبل، به پیشرفت و ارتقای شخصی آنها و یافتن نقاط قابل‌پیشرفت شخصی، کمک کند. به عبارتی با ارتقای مهارت‌های شخصی و کاستن از پیک‌های مشکلات شخصیتی و روانی مدیر، در بهبود عملکرد در شرایط اضطراری به وی کمک کند. شاید با تغییر در جایگاه و کاربرد روان‌شناسی در بلایا، از نگاه درمانی صرف و انتظار برای وقوع رخداد و سانحه تا مداخله‌ای انجام گیرد، دور شویم و تغییراتی در باورهای مردم ایجاد شود و به این شکل، میزان تلفات و خسارت‌های احتمالی یقینا کاهش می‌یابد. ورکشاپ 20 پیشنهاد می کند در کارگاه  تخصصی مداخله روانشناختی در فجایع و بلایا/ بحران که از طریق سایت ورکشاپ 20 بهترین کارگاه های  و بهترین روانشناسان برگزار می شود ثبت نام کنید . .

برای ثبت نام لطفا کلمه  بحران را به شماره  09190742124 ارسال فرمایید 


اهمیت رشد و تقویت هوش هیجانی

  1. برخورد با موقعیت های تهدید کننده و خطرناک: تحقیقات نشان می دهد ، افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند، می توانند موقعیت های خطرناک را سریع تر شناسایی کرده و واکنش نشان دهند.
  2. خشنودی و شادی: افرادی که مسئولیت پذیر و سالم هستند، هوش هیجانی بالایی دارند. این مهارت و خودشناسی فرد را یاری می دهد تا به ریشه احساسات خود دست یابند و بتوانند آن را مدیریت کنند.
  3. کمک به دیگرانتقویت هوش هیجانی به افراد کمک می کند تا نیازهای دیگران را درک کنند و حداقل با آنان همدلی کنند. همان طور که پیش تر گفته شد، همدلی یکی از مولفه های اصلی هوش هیجانی به شمار می رود. با بهره گیری از هوش هیجانی می توان فهمید که احساسات و نیازهای دیگران به یکدیگر شبیه نیست و چنین نگاهی باعث می شود که تفاوت های خود و دیگران را بهتر درک کرد.
  4. ایجاد حس مسئولیت پذیری: تقویت هوش هیجانی به افراد کمک می کند که مسئولیت پذیرتر باشند.

افراد به جای اینکه تصور داشته باشند که دیگران احساسات آنها را کنترل می کنند، به این نتیجه می رسند که هرکس باید مسئولیت احساسات و عواطف خود را بپذیرد.

برای مثال: به جای آنکه بگویند او مرا عصبانی کرده» خواهند گفت که من عصبانی شدم.

ویژگی های افرادی که هوش هیجانی بالایی دارند

تقویت هوش مصنوعی

 

برخی از ویژگی های این افراد را با هم بررسی می کنیم:

  1. آنها کمال گرا نیستند: کمال گرایی می تواند مانع بزرگی برای دست یابی به اهداف باشد. به این معنی که فرد کمال گرا در شروع به کار اغلب دچار مشکل می شود وکارهایش را به تعویق می اندازد. اما فردی با هوش هیجانی بالا، می داند نمی تواند وظایف خود را همیشه در حد اعلا انجام دهد. بنابراین با اطلاع از این واقعیت به سوی اهداف خود حرکت می کند و اگر در این راه شکست خورد، از شکستش درس می گیرد.
  2. این افراد بین کار و زندگی خود تعادل ایجاد می کنند: کار مدوام و عدم مراقبت از خود موجب آسیب دیدن فرد و کاهش عملکرد وی در زندگی اش می شود. برای دستبابی به یک زندگی سالم باید بین کار و زندگی تعادل ایجاد کرد.
  3. کسانی که هوش هیجانی بالایی دارند، مرزهای خود را مشخص می کنند: این افراد توانایی این را دارند که مرزهایی را برای خود مشخص کنند. هم چنین از قدرت نه گفتن بالایی برخوردار هستند. می دانند که با نه گفتن می توانند از استرس بیش از حد جلوگیری کنند.
  4. این افراد به یک راه حل اکتفا نمی کنند: برای حل یک مسئله تنها به یک راه حل اکتفا نمی کنند و به دنبال راه حل های مختلف می روند.

مدیریت و تقویت هوش هیجانی چگونه ممکن می‌شود؟

ورکشاپ 20 :این مبحث را با یک مثال شروع کنیم: در حال رانندگی هستید و شما به تابلوی ایست نزدیک می شوید، چه می کنید؟ به نظر شما چرا با دیدن این تابلو می ایستید و حرکت نمی کنید؟

به این سوال می توان به دو گونه پاسخ داد:

  1. توقف شما می تواند به جهت جریمه نشدن یا توجه به هنجارهای اجتماعی موجود در جامعه باشد. اما پاسخ اصلی را می توان این گونه توضیح داد، توقف شما برای ارزیابی موقعیت خودتان بوده است بدین صورت که در ابتدا شما می خواهید موقعیت فعلی را ارزیابی کرده و بعد حرکت کنید که این توقف و ارزیابی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.

هنگامی که ما با طوفانی از هیجانات رو به رو می شویم باید برای لحظه ایی همه چیز را متوقف کنیم و سعی کنیم تا موقیعت پیش آمده و هیجانات را ارزیابی کنیم. این توقف به ما این امکان را می دهد تا به هیجان و عواقب هیجانی مورد نظر بیشتر بیندیشیم. متاسفانه در شرایط واقعی این را تجربه نمی کنیم و شتاب زده عمل می کنیم.

  1. حال اگر این علامت ایست را که حاکی از این تأمل است، ملکه ذهن کنیم، یعنی بخش فعالی باشد که امکان دسترسی به آن، مورد فراموشی واقع نشود، این معنا می تواند نقش برجسته ای را در مدیریت هیجانی ایفا کند. به عبارت دیگر، زمانی که سیلاب هیجان ها حمله خود را آغاز می کند و ما زیر رگبار هیجان ها قرار می گیریم، به یادآوردن این علامت، می تواند مانع از عمل آنی شود. در این حالت این سؤالات را از خود می پرسیم:

چه اتفاقی خواهد افتاد اگر خشم من، فعل مرا ایجاد کند؟»

ثمرات این هیجان، چه خواهد بود»؟ عواقب عمل مبتنی بر این هیجان، چه خواهد بود؟»

این بازنگری آگاهانه، ما را از گزنه های هیجانی و تأثیرات مسموم آن در عمل، آگاه می کند.

هوش هیجانی، مجموعه‌ای است از استعدادها و توانایی‌هایی است که فرد را قادر می‌سازد کنترل احساسات، هیجانات و عواطف شخصی خود را به دست گیرد. او با تقویت هوش هیجانی ضمن استفاده از منطق در تصمیم‌گیری‌ها، از عواطف خود نیز استفاده خواهد کرد. به‌شرط آن‌که بتواند در زمان مناسب و به نحوی مطلوب، احساسات خود را مدیریت نماید.

————————————————————

نویسنده: گل آرا شریعت، روانشناس و مشاور

 

اگر مایل به شرکت در کارگاه  های روان شناسی هستید لطفا از طریق

این فرم درخواست خود را ارسال کنید .


این تکنیک ها بر اساس اصول شرطی سازی عامل کار می کند و از پیش درآمد و پیامد رفتار برای شکل گیری آن استفاده می شود.

در این مهارتPMT  به والدین بصورت فعالانه آموزش داده می شود که رفتار خود با کودک را مدیریت کنند .

این مهارت ااز طریق  تمرین ، ایفای نقش، بازخورد و الگو سازی که توسط درمانگر صورت می گیرد آموزش داده می شود.

هدف این است که والدین به شیوه عملی بیاموزند چگونه با کودک خود رفتار کنند.

PMT فقط انتقال دانش نیست بلکه ایجاد مهارت تغییر رفتار در والدین است.

فرایند آموزش PMT

این برنامه شامل ۶ جلسه هفتگی می باشد که زمان هر جلسه ۹۰ دقیقه است.

جلسه اول : آشنایی با رفتار ، عوامل موثر برآن  و روش های ثبت آن

از آنجایی که قرار است رفتار کودک مان را تغییر دهیم می بایست بدانیم رفتارها ی تحت تاثیر پیش درآمد و پیامد خود هستند.

به عبارت دیگر موقعیتی که کودک در آن قرار دارد و بازخوردی که کودک از والدین یا محیط میگیرد باعث ایجاد رفتار میگردد.در نتیجه لازم است که در جدولی که به آن جدول ثبت رفتار گفته می شود ، رفتاری که می خواهیم تغییر دهیم را ثبت کرده و پیش در آمد و پیامد آن را همراه با زمان وقوع رفتار ثبت میکنیم ، بدین ترتیب با شناخت و تغییر این عوامل میتوان رفتار کودک را هدایت کرد.

 

 

جلسه دوم :  بررسی علل مشکلات رفتاری کودکان

این علل سه دسته هستند:

۱-     سرشت یا خصوصیات ارثی (واکنش پذیری ، قدرت سازگاری ، پافشاری ، هیجان پذیری)

۲-     محیط خانواده (شیوه فرزندپروری وشرایط اقتصادی واجتماعی )

۳-     جامعه (مهدکودک ، مدرسه و محله)

مهمترین نکته در این جلسه آموزش برقراری ارتباط مثبت با کودکان است.

والدین می آموزند که برای برای برقراری ارتباط مثبت با کودک باید با آنها وقت گذرانده و فعالیتی که برای کودک لذت بخش است را همراه او انجام دهند و در حین آن کودک را تشویق و احساسات خود را با نوازش کردن ، بوسیدن و در آغوش گرفتن، نایید کرده و به این ترتیب یک رابطه صحیح بین والدین وکودک شکل میگیرد و پس از برقراری این رابطه است که کودکان سعی میکنند رفتاری را که مورد تایید والدین است انجام دهند.طبیعی است کسی را که دوست دارید برای رضایت او تلاش خواهید کرد.

جلسه سوم : تقویت رفتارهای مطلوب در کودکان

نشان دادن توجه: انسانها ذاتا دوست دارند مورد توجه قرار گیرند و این نیاز در کودکان به دلیل وابستگی آنها به والدین به مراتب شدیدتر است.کودکی که مورد توجه و محبت والدین قرار میگیرد احساس امنیت وآرامش می کند. به همین علت توجه والدین مهمترین تقویت کننده برای رفتار کودکان است و هیچ چیز به اندازه مورد توجه گرفتن توسط والدین برای کودکان لذت بخش نیست این عامل در شکل دادن رفتار کودکان بسیار کلیدی است.

روش های نشان دادن توجه به کودکان:

۱- توصیف رفتارهای مناسب(مثل یک گزارشگر)

۲- شریک شدن در بازی های کودک

۳- انتقال احساس مثبت  به فرزندان با تمجید از آنها

پاداش دادن: شرط تداوم رفتار وجود تقویت کننده مثبت برای رفتار است.به این تقویت کننده ها پاداش می گویند.

انواع پاداش:

 ۱- پاداش کلامی (تحسین وتمجید )

۲- پاداش عاطفی یا جسمانی(در آغوش گرفتن، بوسیدن، نگاه محبت آمیز، نوازش)

۳- پاداش های فعالیتی(انجام فعالیت لذت بخش با کودک)

۴- پاداش های مادی

جلسه چهارم :  دستور دادن وقانون گذاری

قانون گذاری: اگر در خانواده قوانین وجود نداشته باشند فرزندان نمی دانند چه رفتاری را باید انجام دهند وچه رفتاری را نباید انجام دهند و والدین هم نمی توانند کودکان را تشویق یا تنبیه کنند. در صورتیکه در خانه قانون مشخص و تعریف شده ای که توسط هر دو والد وضع شده ، وجود داشته باشد از بروز  بسیاری از مشکلات جلوگیری می شود ، مثلا زمان خواب، زمان غذا، ساعت مجاز  بیرون بودن ازمنزل، زمان مجاز استفاده از کامپیوتر و……

.ما فکر میکنیم کودکان قوانین را می دانند یا قوانین مجموعه ای از نبایدهاست . همه ما می دانیم کودکان چه کارهایی را نباید انجام دهند اما کمتر به آنها می گوییم چه کارهایی را باید انجام دهند.

اگر میخواهیم قوانینی که در خانه وضع میکنیم موثر باشند باید نکات زیر را درمورد قانونگذاری رعایت کنیم:

۱-     قوانین را به صورت جملات خبری ومثبت بنویسید چون کودکان فراموش کارند ونوشتن قانون به آن رسمیت می دهد.

۲-     قوانین را به صورت کوتاه واضح وروشن بیان کنید.(به جای اینکه بگوییم بچه خوبی باش بازی گوشی نکن وتکالیفت را به موقع انجام بده بگوییم تا ساعت ۵ تکالیفت را تمام کن.

۳-     قوانین را عادلانه وضع کنید. قانون باید با سن وتوانایی کودک تناسب داشته باشد.کودک چهار ساله نمی تواند اتاقش را مرتب کند ولی می تواند اسباب بازی هایش را در سبد بگذارد.

۴-     برای تمام وضعیت های ممکن قانون داشته باشید وکودک را از آن آگاه کنید.

۵-     قبل از وارد کردن هرفعالیت یا وسیله جدید به زندگی قوانین آن را مشخص کنید.مثلا روزی ۲ ساعت میتوانی دوچرخه سواری کنی که شامل روز قبل از امتحان نمی شود.

۶-      مراقب باشید قوانین زیاد خسته کننده وسخت نباشند.

۷-     در اجرای قوانین در صورت وم انعطاف پذیر باشید.کودکی که نیمه شب از مهمانی برگشته وخسته خواب آلود است یک شب مسواک نزند. ولی این استثناها باید بسیار محدود باشد تا تبدیل به حرج و مرج نشود.

۸-     اجرای قانون را با یک پاداش همراه کنید.

۹-     در مواقع قانون شکنی از بحث مستقیم استفاده کنید. وارد بحث نصیحت و سخنرانی نشوید به کودک بگویید کجای کارش اشکال دارد و از کودک بخواهید که رفتار صحیح را انجام دهد.

دستور دادن : ویژگیهای زیر در نحوه دستور دادن والدین نافرمانی کودک را افزایش می دهد:

۱– دستورهای متعدد و مکررکه هم کودک شاید متوجه آنها نشود و هم خودمان به دلیل زیاد بودن نتوانیم پیگیری کنیم وکودک وقتی ببیند والدین جدی نیستند اهمیت نمی دهد.

۲-دستورهای نامشخص و مبهم: لجبازی نکن، لوس نشو

۳- دستور دادن در موقع نامناسب :  وقتی مشغول فعالیت لذت بخش مثل کارتون دیدن است بگوییم اسباب بازی هایت را جمع کن.

۴- دستورهای متناقض و دوپهلو : وقتی دستور با زبان غیر کلامی هماهنگ نباشد که کودک را گیج می کند. وقتی حرف زشت با زبان کودکانه میزند با خنده می گوییم دیگر این حرف را نزنی ها.

۵- دستوراتی که حالت سوالی دارند :  نمی خواهی مشقاتو بنویسی؟

۶- دستورهایی که با خشونت و پرخاشگری همراه هستند ، باعث تخریب رابطه و عدم همکاری کودک می شود.

جلسه پنجم : مدیریت رفتارهای نامناسب

وقتی کودکان با پیامدهای مثبت ومنفی رفتار خود مواجه می شوند یاد میگیرند که رفتارخود را مدیریت کنند.

وقتی که میخواهیم رفتار نامطلوبی را کاهش دهیم از تنبیه استفاده میکنیم. نکته مهم برای موثر بودن تنبیه این است که این پیامدها از پیش تعیین شده باشند و ما در اجرای آنها قاطع باشیم. به خاطر داشته باشیم 

هدف از تنبیه آگاه کردن کودک از رفتار اشتباهش می باشد نه ترساندن و آزار او.

روش های مناسب مدیریت رفتار های نا مطلوب :

۱-نادیده گرفتن برنامه ریزی شده رفتار: برای رفتارهایی مناسب است که خطری برای کودک ندارد(جیغ زدن ، فحش دادن، بالا پایین پریدن) سه جزء اصلی دارد:

  • قطع تماس چشمی
  • قطع تماس کلامی
  • قطع تماس جسمی

۲-مواجهه با پیامد طبیعی رفتار: مثلا کودکی که به موقع سر سفره حاضر نمی شود غذای سرد می خورد. ولی در مورد همه رفتارها کاربرد ندارد چون بعضی از پیامدها خطرناک است مثل دست زدن به بخاری

 

۳-مواجهه با پیامد منطقی رفتار: توسط والدین تعیین می شود ، مرتبط با رفتار انجام شده است و اگر خیلی طولانی شود کودک فرصتی برای اصلاح رفتار ندارد. معمولا بین ۵ تا۳۰ دقیقه کافی است و باید به همان روز اتفاق محدود شود.

۴-جریمه رفتاری : می بایست توسط والدین و قبل از رفتار ، تعیین شده باشد. ممکن است ربطی به رفتار انجام شده نداشته باشد . نباید خیلی شدید یا طولانی باشد و بلافاصله بعد از رفتار اشتباه ، باید اعمال شود.

۵-محروم سازی موقت (استفاده از اتاق خلوت) : برای مدت کوتاه کودک را از فعالیت یا محیطی که در آن توجه و پاداش می گیرد و برایش خوشایند است دور میکنیم و در محیطی قرار میدهیم که هیچ توجهی دریافت نمیکند و برایش ناخوشایند وخسته کننده است ودر آنجا هیچ فعالیت لذت بخشی نمی تواند انجام دهد.در مواقعی به کار میرود که می خواهیم تنبیه سریع موثر واقع شود وجریمه رفتاری تاثیر ندارد. برای مواردی که کودک وسیله ای را پرت میکند کسی را میزند یا بی ادبی میکند موثر است. اتاق خلوت نباید پنجره یا تلوزیون یا چیزهایی داشته باشد که بتوان با آن سرگرم شد ، مثل اتاق پدر ومادر یا اتاق کودک ولی باید امن باشد وتاریک وترسناک نباشد. محروم سازی باید بلافاصله پس از رفتار نامطلوب باید انجام شود تا موثرباشد. مدت مطلوب اتاق خلوت ۱ دقیقه به ازای هر سال سن کودک است.درطی آن به عذرخواهی و التماس یا جرو بحث کودک پاسخی نمی دهیم.

 

ورک شاپ20 پیشنهاد می کند :

کارگاه های دکتر سیما قدرتی

 

 

جلسه ششم : مدیریت موقعیت های دشوار

به موقعیت هایی که از قبل برای پرکردن وقت کودک ، برنامه ریزی خاص نشده مثل زمان طولانی انتظار در مطب پزشک، موقعیت هایی که والدین تحت فشارند ومی خواهند چند کار را همزمان انجام دهند مثل ساعات اولیه صبح یا وقتی مهمان دارند، موقعیت هایی که با نیازهای فیزیولوژیک کودک تداخل میکند یا خسته میشود مثل ساعات طولانی خرید، ایستادن در صف مترو، هنگام تمیز کردن منزل که ممکن است از خواب و خوراک کودک غافل شوند،موقعیت های نا آشنا یا خسته کننده برای کودک مثل مجلس عزاداری ،موقیت های دردآور مثل واکسن زدن، موقیتهای هیجان آور مثل فروشگاهها ؛ موقعیت های دشوار می گوییم.

برای مدیریت این موقعیت ها لازم است از قبل آنها را بشناسیم و برای آنها برنامه داشته باشیم با کودک در مورد آن صحبت کنید وقوانین رفتار در آن موقعیت ها را برای او توضیح دهید و بلافاصله قبل از قرار گرفتن در آن موقعیت به او یاد آوری کنید. در صورت که کودک موفق به اانجام رفتار مطلوب شد او را تشویق کنید و در غیر این صورت او را با پیامد رفتارش که از قبل تعیین شده مواجه کنید.

فرزند پروری سخت نیست به شرطی که اصول آن را بطور حرفه ای بیاموزیم .

 

نویسنده : مریم صادقی – روانشناس و مشاور

 برای شرکت در کارگاه های روان شناسی لطفا

فرم را  پر کنید 


ورکشاپ 20  برگزار کننده  کارگاه  های روان شناسی  با حضور بهترین روان شناسان ؛به نقل از مشاوره شاهبان می گوید :واقعیت این است که در دنیای امروز، پیچیدگی روابط، افراد و مسایل و مشکلات، نیاز به م گرفتن از یک متخصص را پررنگ تر می کند. از سوی دیگر، نقش ن و مردان در جامعه امروز بسیار با گذشته متفاوت  است. همین عامل  پایداری زندگی ها را کمتر کرده و برای سنجش میزان تفاهم و سازگاری بین دو نفر، نیاز به مداخلات علمی و مشاوره ازدواج است.

تا دیروز اگر بسیاری از خانواده ها به دلیل فقر آگاهی یا وابستگی های اقتصادی و اجتماعی روی مشکلاتشان سرپوش می گذاشتند، امروز با شاغل شدن بیشتر زن ها و تحصیلات بالاتر دختران و پسران، زندگی ها شکل متفاوتی پیدا کرده است.

نقش مشاور پیش از ازدواج

اما مشاوره پیش از ازدواج قرار است چه کاری انجام دهد که این همه روی مشاوره ازدواج تاکید می شود؟

مشاوره پیش از ازدواج زمان شناخت برای ازدواج کم است و مشاور به شما کمک می کند تا در مدت کوتاهی نسبت به یکدیگر شناخت پیدا کنید. روش کار مشاوران ازدواج این است که از شما دو نفر تست های شخصیت شناسی جداگانه ای می گیرند، نمودار خانوادگی تان را رسم می کنند، نسبت به شرایط زندگی شما اطلاع کسب می کنند و خللاصه این اطلاعات را به صورت مفید و مختصر در اختیار شما قرار می دهند. به این ترتیب می توانید در مدت کمی، اطلاعات کافی درباره طرف مقابل کسب کنید

از آن مهم تر، مشاوره پیش از ازدواج می تواند به شما کمک کند تا متوجه شوید چه قدر از شناختی که کسب کرده اید درست است و چقدر از آن نیازمند اصلاح.

دریافت
عنوان: مشاوره پیش از ازدواج ورکشاپ 20
حجم: 35 کیلوبایت
توضیحات: برگزاری کارگاه مشاوره پیش از ازدواج
 

هر فردی که می بینید، برمبنای تجربیات گذشته خود، نگاه شخصی اش به زندگی و دیده ها و شنیده هایش می تواند شما را راهنمایی کند. اما مشاور ازدواج کسی است که نه تنها تجربه ای بسیار بیشتر از اطرافیان شما در مواجهه با مشکلات ازدواج داشته، بلکه علم این کار را هم دارد

مشاوره پیش از ازدواج ، نباید به پدر، مادر و بزرگان فامیل و م دهندگان دیگر ختم شود. چرا؟ چون هر فردی که می بینید، برمبنای تجربیات گذشته خود، نگاه شخصی اش به زندگی و دیده ها و شنیده هایش می تواند شما را راهنمایی کند. اما مشاور ازدواج کسی است که نه تنها تجربه ای بسیار بیشتر از اطرافیان شما در مواجهه با مشکلات ازدواج داشته، بلکه علم این کار را هم دارد و می داند چطور باید درباره آینده ازدواج شما قضاوت کند. مشاور ازدواج به تست های روانشناسی، بیماری های روانی، شیوه های سنجش تفکر و ترسیم نیمرخ روانی فرد آگاه است و این چیزی است که او را از یک فرد غیرمتخصص جدا می کند. او همچنین سال ها در زمینه ازدواج و مشکلات آن کار کرده و با افرادی بسیار متفاوت تر از آنچه اطرافیان شما دیده اند، مواجه شده است. پس قطعا حرفه ای تر عمل خواهد کرد.

دریافت

مشاوره پیش از ازدواج بدون حب و بغض یا دخیل کردن احساساتش، آنچه را از بیرون می بیند، برای شما بازگو می کند. او آن چیزی را که می تواند درباره رابطه شما پیش بینی کند به شما خواهد گفت و شما را با تصمیم گیری درباره این مساله تنها خواهد گذاشت. مشاوره پیش از ازدواج هیچ وقت به شما نمی گوید ازدواج کنید یا نه، بلکه می گوید در صورتی که این ازدواج سر بگیرد با چه دشواری ها یا چه نقاط قوتی مواجه خواهید شد و چقدر شانس خوشبخت شدن دارید.

مشاور ازدواج، تنها یک فرد با تجربه و عالم نیست. مشاوره ازدواج است که می تواند به شما یاد بدهد روی چه مهارت هایی کار کنید تا بتوانید زوج بهتری باشید. حتی اگر موضوع ازدواج شما با فرد مورد نظرتان منتفی شود، باز هم مشاور ازدواج می تواند عیب و ایرادهای کارتان را به شما بگوید تا بدانید برای وارد شدن به یک زندگی مشترک به چه ویژگی هایی نیازمندید.

پس قبل از این که مهم ترین بله زندگی تان را بگویید، چند جلسه ای برای م گرفتن مشاوره ازدواج وقت بگذارید. به خصوص که ممکن است با پیشرفت رابطه و رفت و آمدهایتان، احساسات مانع از دیدن واقعیت ها شود. مطمئن باشید قصد مشاوران ازدواج بازارگرمی برای سکه شدن کار و بارشان نیست. مشاوره ازدواج در زمانه ما، ضرورتی است که نادیده گرفتنش می تواند هزینه های جبران ناپذیری داشته باشد. تنها یادتان باشد که مشاوری امین، باهوش، با تجربه و با ایمان را انتخاب کنید

 

 

اگر نیاز به مشاوره  پیش از ازدواج  ویا  کارگاه مشاوره پیش از ازدواج دارید  

فرم درخواست را پر کنید.


مدرس و سوپروایزر:
دکترعلیمحمد_نظری

عضو هیات علمی دانشگاه علوم پزشکی , عضو کمیسیون و داوران اهدای پروانه کار در سازمان نظام روانشناسی و مشاوره کشور و از بهترین اساتید مشاوره و رواندرمانی در سراسر ایران با سابقه بیش از ۲۰سال کار درمانی و آموزشی مداوم


سرفصل های دوره جامع تربیت روان درمانگر⁉

  • تحلیل کامل و کاربردی نظریه های مهم رواندرمانی و عملیاتی کردن آنها.
  • تجزیه و تحلیل فنون پیشرفته در رواندرمانی همراه با تحلیل مراجع واقعی.
  • تحلیل کاربردی و عملیاتی نظریه های خانواده درمانی
  • تحلیل کاربردی و عملیاتی زوج درمانی با محورهای
  • مشاوره پیش از ازدواج
  • مشاوره طلاق
  • غنی سازی روابط زوجی
  • حل و فصل تعت شویی
  • حل و فصل تعت والد - فرزندی
  • حل و فصل تعت شغلی و خانوادگی

_خوانش رواندرمانگرانه کتاب های مشاوره و روانشناسی همراه با تحلیل کاربردی آنها زیر نظر استاد از ابتدای دوره

ظرفیت دوره به دلیل پیش ثبت نام ۱۷ نفر بسیار محدود می باشد

 

برای شرکت در دوره لطفا  به شماره  09190742124 پیغام بگذارید

زمان برگزاری⁉

پنجشنبه و جمعه های یک هفته در میان با جلسات کاملا عملی و تحلیل مراجع توسط استاد

محل برگزاری⁉

شهر تهران

شرایط پرداخت هزینه ها⁉
با شرایط پرداخت مناسب به صورت کاملا اقساطی و ماهانه و با توجه به شرایط اقتصادی متقاضیان
اعتبار مدرک⁉
با ارائه مدرک معتبر و مورد قبول سازمان نظام روانشناسی و مشاوره

نحوه برگزاری دوره⁉
به همراه آموزش تئوریک و عملی به صورت جلسات حضوری کارگاهی و همچنین انجام کارهای عملی برای به عمل در آوردن دانش نظری, کتاب خوانی,انجام تکالیف و تحلیل کیس

 

 


 

ورکشاپ 20  ،سامانه اطلاع رسانی در خصوص برگزاری کارگاه های عمومی و تخصصی روان شناسی، می باشد . شما علاقمندان می توانید کارگاه های مورد نیاز را در این سامانه اعلام نمایید تا با  حد نصاب رسیدن اعضاءکارگاه مورد نیاز شما برگزار شود .

کارگاه های ورکشاپ 20  با حضور اساتید  برتر و مجرب در حوزه  روانشناسی خانواده، درمانی، صنعتی و سازمانی برگزار خواهد شد .

تلفن جهت هماهنگی 09190742124  .

لطفا  در صورت وم  ،کلمه  درخواست کارگاه را  به این شماره  پیامک فرمایید تا کارشناسا ما  در اسرع وقت  با شما هماهنگ نمایند .

Afbeeldingsresultaat voor ‫تصویر کارگاه روانشناسی‬‎
اطلاع رسانی کارگاه ها روان شناسی ،ارسال کلمه کارگاه به 09190742124

ورکشاپ 20 نیاز شما  به کارگاه  های روانشناسی را نیاز سنجی نموده  و در اسرع وقت  کارگاه های مورد نیاز شما را فراهم میکند .

برگزاری کارگاه های فرزند پروری

برگزاری کارگاه تربیت  درمانگر کودک و نوجوان

مدرس کارگاه های تخصصی مدیریت رفتار(PMT)

آ موزش اختلال نافرمانی مقابله جویانه(ODD

آموزش اختلالات یادگیری 

 

چنانچه تمایل دارید برای خود و یا مرکز تان نیاز اموزش در زمینه  کودک و نوجوان دارید  لطفاٌ  از طریق این

فرم پیغام بگذارید .


 

مدرس کارگاه آموزشی در حوزه روانشناسی هستید و برای برگزاری کارگاه نیاز به  دانشجو دارید ؟

 یا دانشجو هستید و به دنبال بهترین کارگاه های روانشناسی با حضور بهترین اساتید روانشناسی هستید ؟

یا  از علاقمندان به دوره های روان شناسی برای ارتقاء کیفیت زندگی خود هستید؟

در هر حال شما  بهترین جا آمده اید ،ورکشاپ 20  به عنوان

: سامانه اطلاع رسانی کارگاه های روان شناسی و مشاوره در تهران

اطلاع رسانی کارگاه ها روان شناسی » بهترین مرجع برای شما می باشد .

 

فقط کافی است شما از طریق این 

فرم  کارگاه خود را اعلام کنید و یا کلمه کارگاه  را  به شماره  09190742124 ارسال نمایید . تا با  شما هماهنگ شود . 

 


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها